ایران ب ب ب
جزئیات شهادت دانشجو مصطفی غنیان: مصطفی درحال گفتن بانگ «الله اكبر» و در آغوش پدرش به شهادت رسید.
شهید مصطفی غنیان دانشجوی 26 ساله مقطع كارشناسی ارشد مهندسی معماری در شب 27 خرداد اولین چهارشنبه پس از انتخابات در حال گفتن تكبیر بر روی بام ساختمان 8 طبقه در محله سعادت آباد تهران به ضرب گلوله تك تیر انداز های مستقر در ساختمان های اطراف به شهادت رسید. به گزارش خبرنامه امیرکبیر پیش از این به دلیل همزمانی شهادت این دانشجو با وقایع كوی دانشگاه تهران، نام شهید غنیان در اسامی شهدای كوی دانشگاه تهران منتشر شده بود، درحالی كه وی بر پشت بام خانه دانشجویی خودش در منطقه سعادت آباد مورد هدف تك تیراندارها قرار گرفت و در آغوش پدرش به شهادت رسید. بنا به این گزارش در شب شهادت شهید غنیان، حاج محمد تقی غنیان پدر شهید مصطفی غنیان که از چهره های سرشناس انقلابی مشهد و دوران قبل از انقلاب است از سفر آلمان به ایران برمیگردد و از فرودگاه به منزل دانشجویی فرزندش، شهید مصطفی میرود. به گفته یكی از اعضای خانواده غنیان، شهید غنیان ضمن پذیرایی از پدرش با چای و هندوانه به پدرش میگوید: «ما این شب ها بالای پشت بام الله اكبر میگوییم، تا شما هندوانه تان را بخورید و استراحت كنید من بالای پشت بام میروم و امشب زودتر برمیگردم.» از پدر شهید غنیان نقل شده كه: «پس از مدت كوتاهی متوجه سرو صدای زیاد در ساختمان شدم و ناگهان در منزل به شدت كوبیده شد. در را كه باز كردم یكی از همسایه گفت مصطفی روی پشت بام با شما كار دارد، بیایید بالا» پدر شهید غنیان هنگامی كه به پشت بام ساختمان هشت طبقه میرسد به وی می گو یند كه به علت تیراندازی باید سینه خیز روی بام برود و در این هنگام پدر شهید غنیان پیكر نیمه جان فرزندش را در حالی كه یك گلوله شقیقه اش را سوراخ كرده در آغوش میگیرد، مصطفی پس از دقایقی در آغوش پدر به شهادت میرسد. به گزارش خبرنامه امیرکبیر خانواده این شهید پس از تحویل جسد به پزشكی قانونی و تنظیم شكایت از قاتلان وی با دادن تعهد مبنی بر عدم برگزاری مراسم ختم و یادبود و با وساطت دفتر واعظ طبسی كه از دوستان قدیمی پدر شهید غنیان میباشد، موفق به دریافت جنازه فرزند شهیدشان پس از چند روز میشوند. پدر شهید غنیان در مراسم ترحیم فرزند شهیدش در مسجد قبا شهر مشهد اینچنین میگوید: «... فرزندم این لیاقت را داشت که در راه اسلام و قرآن و در راه حفظ استقلال این کشور و در راه آزادی ملت مسلمان و عزیز ایران تنها سرمایه اش را که جانش بود غریبانه نثار کند.» دروغگویی خبرگزاری فارس و روزنامه های وطن امروز و ایران و تكذیب پدر شهید غنیان خبرگزاری فارس و روزنامه های وطن امروز و ایران دوروزنامه اصلی حامی دولت كودتا خبری مبنی بر اینكه پدر شهید غنیان در مجلس ختم فرزندش در سخنانی در «مسجد كرامت» مشهد، مهندس موسوی را مسئول شهادت فرزندش میداند، منتشر می كنند. این خبر دروغ در حالی منتشر میشود كه تنها مراسم ختم شهید غنیان در «مسجد قبا» واقع در بلوار خیام مشهد برگزار شده است، نه در مسجد «كرامت» كه در خیابان شیرازی و اطراف حرم امام رضا واقع است. این عمل ناجوانمردانه رسانه های حامی كودتا با عكس العمل شدید پدر شهید غنیان در مشهد روبرو می شود. به نحوی كه فشارهای نهادهای انقلابی و دوستان پدر شهید غنیان مانند استان قدس رضوی، خبرگزاری ایرنا منطقه خراسان را مجبور به مصاحبه با پدر این شهید و درج تكذیبیه وی میكند. ولی با این حال تا كنون رسانه های كودتاچیان خبردروغ و جعلی خود را تصحیح نكردند. عكس صفحه خبر دروغ خبرگزاری فارس:
بخش هایی از تكذبیه پدر شهید غنیان به صورت سانسور شده در خبرگزاری ایرنا منطقه خراسان منتشر شده است را می خوانید : « ... در یکی از این روزنامه ها چاپ روز چهارشنبه هفته گذشته آمده بود که " در مراسم ترحیم مصطفی غنیان طی روز گذشته در مسجد کرامت پدر وی چنین مطالبی عنوان کرده است. در حالی که مراسم ختم فرزند من روز شنبه 30 خرداد 88 آن هم در مسجد قبا برگزار شده بود و در آن هیج مطلبی مبنی بر اتهام زنی به فردی یا افرادی من نگفتم، اما متاسفانه بعد از آن چند روزنامه به آن استناد کرده و مطالب کذب را دوباره تکرار کرده و به آن دامن زدند. وی اظهار داشت: من در مراسم ختم فرزندم تنها به منظور تقدیر از لطف جمع کثیری از دوستان و شهروندان مطلبی را تهیه و قرائت کردم که هم فایل صوتی و تصویری و هم دستنوشته آن وجود دارد. وی متن آنچه که در این مراسم قرائت کرده را خواند. در بخشی از این مطلب آمده است: "پروردگارا تو را سپاس می گویم و نیکوترین درودهایم را بر ارواح مطهر خاتم الانبیا محمد مصطفی (ص) و ولی و حجت برحقت علی مرتضی (ع) و صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) و یازده فرزند پاکش تا قطب عالم امکان مهدی موعود با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد (ص) نثار میكنم. پروردگارا : تو خود فرمودی که بندگانت را می آزمایی ، پروردگار عزیز من، مرا به سخت ترین روش آزمودی و در فاصله کمتر از پنج دقیقه که پسرم مصطفی از من جدا شد او را در حالی که به سرش گلوله خورده بود در روی پشت بام طبقه هشتم ساختمان غرق در خون در آغوشم افکندی. همانجا بود که گفتم "فاذا جاء اجلهم لایستاخرون ساعته و لا یستقدمون و بی اختیار به یاد آقا و مولایم حسین (ع) افتادم . ...در آن شهر غریب و در آن شب هولناک و در آن دل شب من کسی را نداشتم و باز بی اختیار به یاد ولی نعمتم علی ابن موسی الرضا (ع) غریب الغربا افتادم که به دور از اهل و عیال از مدینه کوچ کرد و در توس به غربت جان سپرد، باز از غم غربت به خود نالیدم و با خود زمزمه کردم که خدا ز آستان رضایم جدا نکند من و جدایی از آن آستان خدا نکند
از دامن کرمش دست التجا نکشم گدای، دامن صاحب کرم رها نکند پروردگارا: تو خود شاهد باش از امانتی که به من سپرده بودی 26 سال نگهداری کردم و تا جایی که در توانم بود در تربیتش کوشیدم که خدا شناس، با ایمان، مردمدار، با عاطفه و با اخلاق شود که خوشبختانه چنین بود و چنین شد و خود مصطفی هم پذیرش این را داشت او پسری متدین، فروتن، متواضع، خوشرو و با اخلاق و به قول همه دوستانش "با مرام" بود و این لیاقت را داشت که در راه اسلام و قرآن و در راه حفظ استقلال این کشور و در راه آزادی ملت مسلمان و عزیز ایران در طبق اخلاص تنها سرمایه اش را که جانش بود غریبانه نثار کند.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر