کانال یک به طور 24 ساعته بر روی یوتل ست w2m

FREQ=11473 - Symbol Rate=27500 - 2/3-
عمودی V
3 درجه شرقی

نام کانال:MAA TV
با یک قیچی می‌توانید این ماهواره را با هاتبرد دریافت کنید، در غیر این صورت دیش خود را که به سمت هاتبرد تنظیم شده است تقریباً 5/5 سانتیمتر به سمت راست(شما پشت دیش ایستاده‌اید) و میله پشت دیش را تقریباً 5/4سانتیمتر به طرف بالا بیاورید به طوریکه سر ال ان بی به زمین نزدیک شود. ساعت ال ان بی را تغییر ندهید. این فرکانس به اندازه کافی قوی هست که بتوانید بدون نیاز به فایندر وبا کمی دقت در یافت کنید.

توجه! توجه!: صدای کانال یک بر روی ماهواره هاتبرد. از هر طریق ممکن اطلاع رسانی کنید.

صدای تلویزیون کانال یک بر روی ماهواره هاتبرد.
نام رادیو: رادیو پدر - Radio Pedar
فرکانس:11200
عمودی-V
27500
در صورتی که رسیور شما قدیمی است ممکن است نام رادیو را Italia 1 نمایش دهد.

با مراجعه به سایت WWW.CH1.CC دادخواست تعیین نظام حکومتی را امضا کنید.

WWW.CH1.CC کلیک کنید.

مردم بانک تات را تحریم خواهند کرد

"خبر دریافتی موثق از کارکنان صدا و سیمای رژیم"
این بانک با سرمایه اولیه حدود 224 میلیارد تومان از محل1- مبلغ 140 میلیارد تومان وجوهات به جا مانده از آیت اله بهجت2- مبلغ 84 میلیارد تومان وجوهات به جامانده از آیت اله فاضل لنکرانی که در هردو مورد با دستور مستقیم رهبرجمهوری اسلامی گرفته شده و در اختیار آقایان 1- مجتبی خامنه ای فرزند رهبر(رئیس کودتا) 2- غلامعلی حداد عادل رئیس اسبق مجلس هفتم و 3- احمد جنتی دبیر شورای نگهبان قرارداده شده تا به عنوان سهامداران اصلی اقدام به تاسیس این بانک نموده و در شرف پذیره نویسی هستند (مطابق تبلیغ در سیما)مردم را تشویق به تحریم این بانک و عدم پذیره نویسی آن بنمائید.پریش پاهکین

به پروژه ندای پرچم بپیوندید.

اعلامیه:
ندای پرچم جنبش ملی ما هستیم!
همراهان جنبش ملی ما هستیم و همه ی ایرانیان برای نمایش بزرگترین پرچم تاریخ جهان دست به دست هم میدهند. صدها پرچم پیوسته شیر و خورشید ، هر پرچم به نام یک تن در گوشه و کنار جهان به نمایش گذاشته می شود. شما نیز می توانیددر این طرح شرکت کرده و نام خود را روی یک پرچم مستقل در کنار دیگران داشته باشید. برای شرکت و ثبت نام در این طرح، هم اکنون با شماره زیر در امریکا تماس بگیرید.
5422-884-818

هر سه شنبه رأس ساعت 9 شب تمام وسایل برقی پر مصرف را به مدت 4 دقیقه به برق بزنید؛

امضاء کنید،شکواییه مردم ایران خطاب به مجامع بین المللی

استمداد از جامعه جهانی به مقصود متوقف ساختن جنایات جمهوری اسلامی و تعقیب عاملین آن(شکواییه رسمی)
برای امضا شکواییه لطفاً بر روی لینک کلیک کنیدhttp://www.petitioniran.com/?page=petition&pid=YLT5392

فراخوان: جمعه 30 مرداد تجمع مقابل زندان اوین ساعت 11 صبح

زندانی سیاسی آزاد باید گردد.

چگونه در اعتراضات خیابانی سالم بمانیم

فیلتر شکن Ultra Surf95، سریع و مطمئن.

۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

تظاهرات؛ اقدام شرکت آلمانی با واکنش منفی در آلمان روبرو شد


رادیو آلمان: به گزارش روزنامه "وال استریت ژورنال" شرکت آلمانی "کناف" که در ایران فعالیت می‌کند طی نامه‌ای به کارمندانش دستور داده در تظاهرات جنبش اعتراضی در ایران شرکت نکنند. این فرمان با واکنش منفی در آلمان روبرو شده است.
دولت ایران پس از این که دو هفته پیش یکی از مسئولان بلندپایه آلمانی-ایرانی این شرکت را در جریان تظاهرات اعتراضی علیه دولت دستگیر کرد، از شرکت "کناف گیپس کا.گ." خواست تا جلوی شرکت کارمندان خود را از حضور در تظاهرات بگیرد.
نامه کناف به کارمندان ایرانی‌اش
روزنامه "وال استریت ژورنال" به نامه‌ای اشاره می‌کند که روز ۲۱ ژوئیه از طرف شرکت کناف به صدها همکار این شرکت در ایران ارسال شده و در آن آمده است که اگر یکی از همکاران شرکت کناف در تظاهراتی علیه دولت ایران دیده شود، در دم اخراج خواهد شد. شرکت کناف در این نامه به کارمندان ایرانی‌اش یادآوری کرده که شرکت کارمندان کناف در تظاهرات تنها مربوط به بیان دیدگاه‌های شخصی آنان نمی‌شود و می‌تواند سرنوشت شرکت در ایران را نیز به کلی تغییر دهد.
روزنامه "وال استریت ژورنال" نوشته است که کارمند دستگیرشده شرکت ِ کناف هنگامی آزاد شد، که این شرکت به دولت ایران اعلام کرد که چنین نامه‌‌ای را برای همکاران خود ارسال خواهد کرد.
واکنش‌ها
روز جمعه (۳۱ ژوئیه) شرکت کناف صحت این نامه را تایید کرد. اما این اقدام شرکت با واکنش منفی دولت آلمان و صنایع این کشور روبرو شد. خانم آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در هفته‌های اخیر چندین بار به دولت ایران بخاطر برخورد خشن با مخالفان انتقاد کرده است. سخنگوی وزارت امور خارجه آلمان در برلین در این رابطه اعلام کرد که از جزئیات این ماجرا آگاه نیست، اما وزارت خارجه آلمان در صورت واقعی بودن آن، موافق آن نیست. مسئولان اقتصادی آلمان نیز واکنشی منفی نسبت به این اقدام شرکت کناف داشتند.
شرکت کناف اکنون در پی تصحیح رفتار خود برآمده است. یورگ شانُف، یکی از روسای این شرکت در این رابطه گفت: «ما هیچ علاقه‌ای نداریم که نام شرکت‌مان با تظاهرات همراه باشد. به همین جهت ما نمی‌خواهیم کارمندان‌مان با نام شرکت در مراسمی سیاسی شرکت کنند. ما اما مخالفتی با حق آزادی تظاهرات نداریم.»
شرکت کناف يکی از بزرگترين توليدکنندگان سيستم‌های ساخت‌و‌ساز خشک در جهان است که در سال ١٩٣٢ در آلمان تأسيس شده و اکنون با داشتن بيش از ١٥٠ کارخانه در ٣٧ کشور جهان و ١٨٠٠٠ نفر نيروی کار، به صورت يک گروه عظيم صنعتی در سطح جهانی فعاليت می‌کند.

بیانیه یک تشکل روحانی:مردم به راهپیمایی ادامه دهند

ایران ب ب ب
به گزارش رسانه های وابسطه به اصلاح طلبان ،مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با صدور بیانیه ای خواهان تداوم تجمع ها و راهپیمایی های اعتراضی شد.در این بیانیه آمده است:ملت بزرگ ایران این روزها به مصائب بزرگی مبتلا هستند که شنیدن آنها دل هر مسلمان و انسان آزادیخواهی را به لرزه در می‌آورد.در این بیانیه ذکر شده:هر روز خبر شهادت یکی از فرزندان این مرز و بوم را می‌شنویم و با کمال وقاحت اعلام می‌کنند، دستگیرشدگانی که پس از مدتی جسم بی‌جان آنها تحویل خانواده‌ها داده می‌شود. زندان‌های غیر قانونی و بدون امکانات اولیه و رعایت اصول انسانی دایر شده است.خبرهای شکنجه غیر انسانی و ناجوانمردانه هر روزبه نوعی فاش می‌شود، برای دفن کشته‌شدگان و برگزاری مراسم عزاداری اجازه نمی‌دهند و همه اینها به نام اسلام و قرآن و ولایت فقیه انجام می‌گیرد.عده‌ای مدیحه‌سرا بدون توجه به آثار تخریبی آن به توجیه این همه جنایات پرداخته‌اند، ملت عزیز ایران باید بدانند که نظر توجیه‌گران در خطابه‌های نماز جمعه یا غیر آن اگرچه به نام حوزه‌ها باشد، نظر همه مراجع بزرگوار و علمای بزرگ و مدرسین معظم حوزه‌ها نیست. بلکه قلوب بزرگان از حوادث اخیر نگران و ناخوشنود است و در کنار ملت بزرگ ایران و دردکشیده‌ها خواهد بود.در پایان این بیانیه آمده است:نصیحتی هم به حاکمان و دولت و قوه قضائیه از زبان امیرالمومنین داریم:وَإِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الاَْرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا،إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لاِِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاَةِ عَلَى الْجَمْعِ، وَسُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَقِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ. (نامه 53 نهج البلاغه)زمین جز با فقر ساکنانش خراب نمی‌گردد. مردم زمانی به فقر دچار می‌گردند که والیان به جمع مال برآیند و به بقای حکومت خود مطمئن نباشند و از تجربه‌ها عبرت نگیرند.مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

فیلم،هشت مرداد-دوربین جاسوسی صدا سیما و از کار افتادن آن

http://www.youtube.com/watch?v=y3J82ktimno

پیشنهاد : اعتصاب غذای نامحدود در سرتاسر جهان


ایران ب ب ب
پیشنهاد مشارکت در سازماندهی و چگونگی‌ برگزاری اعتصاب غذای نامحدود در سرتاسر جهان همانگونه که می‌‌دانید روز بروز شاهد بیرون آمدن اسامی کشته شدگان فرزندان اسیر مردم هستیم که در زندان‌های حکومت اسلامی یا در خیابان یا در اردوگاه‌های مرگ مانند بازداشتگاه سوله کهریزک , وجدان هر انسان آزاده ای را بدرد می‌ آورد و از طرفی‌ دیگر هنوز دستگیری معترضین آزادی خواه ادامه دارد.بدین منظر در اعتراض به کشتار دستیر شدگان در زندان , خیابان و جنایت و کشتار صورت گرفته در ارودگاه مرگ کهریزک، اوین و سا یر ارودگاه‌های مرگ مخفی‌ و علنی و در اعتراض به دست گیری‌ها و سرکوبی که همچنان ادامه دارد ودر جهت ابراز هم دردی , همبستگی‌ و پشتیبانی‌ از مردم مبارز و رساندن صدای آزادیخواهانه در خون خفتگان و عزیزان زندانی که در زیر شکنجه هستند و کشته می شوند پیشنهاد یک اعتصاب غذای نامحدود در سرتاسر جهان را داریم. ما با اعتصاب سراسری از وجدان‌های آگاه و انسان‌های آزدیخواه می‌‌خواهیم که ج.ا را محکوم کنند و ما خواهان محاکمه سران ج.ا به عنوان جنایت در حق بشریت هستیم.تا روز ۲شنبه کسانی‌ که خواهان انجام چنین حرکتی هستند جهت اعلام همکاری مشترک و تبادل نظر می توانند با آدرس ای‌ میل زیر تماس حاصل کنند و با هم کاری یکدیگر فراخوان را به زبان‌های مختلف و متن مشترک فراخوان را تهیه کنیم که روز ۲ شنبه به سایت‌ها و خبر گذاری‌ها ارسال کنیم و از روز ۵شنبه تحصن و اعتصاب غذای بدون تاریخ مشخص را آغاز کنیم.البته تاریخ‌ها پیشنهادی است و با نظر جمع می تواند تغییر کند.آدرس تماسetesabenamahdod@yahoo.deضمنا اسامی شرکت کنندگان اعتصاب غذا , در نشریات و رسانه‌ها اعلام نمی‌شود فقط تعداد شرکت کنندگان در تیم نامحدود اعتصاب غذا و تیم شرکت کنندگان در اعتصاب غذا با زمان مشخص و محدود اعلام می شود چرا که هدف ما نه مطرح کردن خودمان بلکه هدف اعتراض به جنایت رژیم اسلامی است.پیشنهاد ما فقط انتشار اسامی حمایت کنندگان است که هر کدام میتوانند عملا این حرکت را به اشکال مختلف پشتیبانی‌ کنند مانند خبر رسانی و...
http://etesabenamahdod.blogspot.com/

وحشت مزدور جنایتکار، حسین طائب، از بازگشایی دانشگاه ها

ایران ب ب ب
بی بی سی:فرمانده نیروهای بسیج سپاه پاسداران ایران با اشاره به نزدیک بودن زمان بازگشایی دانشگاه ها، در مورد احتمال بروز "تقابل" هشدار داده است.حسین طائب، جانشین فرمانده سپاه در بسیج روز پنجشنبه۸ مرداد (۳۰ ژوئیه) در دانشگاه مشهد با اشاره به اینکه مخالفان دولت به دنبال رهبری "جریان سبز" خود هستند، گفت: "تکلیف ما در این موضوع آگاه سازی و بالا بردن آگاهی های خود است. مراقب باشید که آنها پروژه تقابل را کلید نزنند و در این دام گرفتار نشویم".او گفت: "هنگام بازگشایی دانشگاه ها باید وظیفه خود را در این باره انجام دهیم و نباید به فرعی برویم".آقای طائب در مورد حوادث روز ۲۵ خرداد که تعدادی از معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران در آن کشته شدند گفت: "اغتشاشگران به پایگاهی که مرکز گردان بود و صدها سلاح در آن وجود داشت حمله کردند، اگر سلاح ها به دست آنها می افتاد، مگر می شد آن را جمع کرد"؟فرمانده نیروهای بسیج افزود: "بیش از ۵۰ کوکتل مولوتف به این مرکز پرتاب شد و افرادی با اسلحه به سوی این مرکز شلیک کردند که در این واقعه هم نیروهای بسیجی برای دفاع از خود و هم آن افراد تیراندزی کردند".آقای طائب گفت که این حادثه "کشته داد" و باعث شد که معترضان به اهداف خود برسند: "اما آنها در ۱۸ تیر موفق به گرفتن کشته از جمعیت خود نشدند".او به مخاطبانش در مشهد هشدار داده است: "نباید بگذاریم که فضا به سمتی که آنها تعریف کرده اند برود".اظهارات آقای طائب در شرایطی منتشر می شود که در گزارش های منتشر شده از درگیری های روز پنجشنبه در تهران نشان چندانی از حضور نیروهای بسیج یا سپاه و برخورد آنها با معترضان دیده نمی شود و به نظر می رسد متفرق کردن تظاهرکنندگان روز پنجشنبه به نیروی انتظامی سپرده شده بوده است.همزمان گزارش هایی از تشکیل یک هیأت ویژه از سوی شورای عالی امنیت ملی و به دستور آیت الله علی خامنه ای منتشر شده است که قصد دارد با خانواده های کشته شدگان و آسیب دیدگان در حوادث اخیر دیدار کند.به نظر می رسد با توجه به دعوت میرحسین موسوی از معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران مبنی بر استفاده از اعیاد مذهبی ماه شعبان برای ادامه اعتراضات و در پیش بودن مراسم تنفیذ و تحلیف محمود احمدی نژاد و همچنین بازگشایی مدارس و دانشگاه ها، مسئولان انتظامی و امنیتی ایران در صدد کاستن از شدت تنش های احتمالی هستند.احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان هم در خطبه های نماز جمعه روز ۹ مرداد تهران با اشاره به نزدیک بودن نیمه شعبان گفته است: "نباید در این اعیاد به منظور جشن و سرور دست به کارهایی زد که حرمت ها شکسته شود و به واسطه آن خدا و ائمه اطهار ناراحت شوند".

مشخصات کامل یک جان باخته دیگر راه آزادی


ایران ب ب ب
نوروز: خانواده شهید رامین آقازاده قهرمانی در مورد خصوصیات وی می گویند: جوانی بوده نه چندان سیاسی ، بسیار آرام و بی آزار و به خانواده وابسته بوده است.
در جریان اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات ماموران وی را متهم به شکستن شیشه های بانک می کنند و برای دستگیری وی به منزل مراجعه می کنند.
مادرش اورا با خود به کلانتری می برد تا نشانش بدهد که فرزندش بی گناه است، اما آنها او را نگه می دارند و به بازداشت گاه می برند و در آنجا تحت آزار و شکنجه قرار می گیرد.
پس از دو هفته آزاد می شود و او دو روز پس از آن بطور ناگهانی حالش بد می شود و در نهایت به شهادت می رسد.
در این فاصله چند بار از کلانتری یا بازداشتگاه زنگ می زنند و حالش را می پرسند، گویی در بازداشتگاه حاثه ای رخ داده بوده که آنها را نگران وضعیت جسمانی او شده بودند.
پدرش شهید قهرمانی کارمند است و در آپارتمانهای قدیمی شهرآرا زندگی می کنند.سه برادر دیگر در این خانواده هستند که مادرشان بشدت نگران آنهاست و آنها توانسته اند یک مراسم ختم بدون سرو صدا برایش برگزار کنند.
تاکنون عکسی از وی در فضای مجازی منتشر نشده استسایت نوروز پیش از این درگزارشی به شرح شهادت این جوان جنبش سبز ایران داده بود که در ذیل مجددا می آید:
جزئیات شهادت یک زندانی دیگر رامین قهرمانی مدتی طولانی از پا آویزان شده بود
نوروز: رامین قهرمانی 15 روز بعد از اینکه با پای خود برای اثبات بیگناهیش رفته بود، با بدنی که آثار شکنجه بر آن نمایان بود، از زندان آزاد و پس از دو روز بر اثر جراحات وارده در آغوش مادر به شهادت رسید.
به گزارش خبرنگار نوروز، در درگیری های روزهای پس از انتخابات، ماموران از طریق دوربین مداربسته یک بانک چهره رامین قهرمانی را شناسایی شده وبرای دستگیری وی به منزلش مراجعه می کنند.
به دلیل عدم حضور رامین قهرمانی در منزل ماموران به مادر او می گویند که فرزندش هرچه زودتر خود را معرفی کند.
مادرشهید قهرمانی نیز با استناد به بیگناهی پسرش و با این استدلال که فرزندش کاری جز اعتراض آرام انجام نداده است، همراه با او به محلی که ماموران گفته بودند مراجعه می کند.
این گزارش می افزاید رامین قهرمانی 15 روز بعد از اینکه با پای خود برای دفای از بیگناهیش رفته بود، با بدنی که آثار شکنجه بر آن نمایان بود، از زندان آزاد میشود.
او پس از آزادی به مادرش گفته که چندین روز از پا او را آویزان کرده اند. شهید رامین قهرمانی پس از آزادی به دلیل لخته های خون موجود در سینه اش در بیمارستان بستری و به شهادت میرسد.
خانواده قهرمانی تحت فشار شدید برای منع انتشار خبر شهادت فرزندشان هستند. آنها تحت تدابیر شدید امنیتی فرزند خود را به خاک سپردند. تا جایی که پس از مراسم خاکسپاری به دلیل تهدیدات نیروهای امنیتی مبنی بر اینکه سر مزار فرزند شهیدشان حق ندارند با صدای بلند گریه کنند و شیون سردهند، 5 نفر از اعضای فامیل او دچار فشارهای عصبی شدید شده تا جایی که برخی از آنها کارشان به بیمارستان کشیده شده است.
شهید رامین قهرمانی متولد سال 1358 بوده و محل سکونت وی در خیابان شهرآرا است.=================هم زمان با چهلمین روز شهادت شهدای جنبش سبز در اصفهان؛جمعی از فعالان مدنی با خانواده شهید حسین اخترزند دیدار کردند
نوروز: همزمان با چهلمین روز شهادت جمعی از هم میهنانمان در وقایع و رویدادهای پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران، فعالان مدنی و حقوق بشر اصفهان پس از حضور بر سر مزار شهید حسین اختر زند که در 25 خرداد ماه سال جاری در جریان تجمعات آرام خیابانی در این شهر به شهادت رسیده بود، با حضور در منزل این شهید از خانواده وی دیدار و دلجویی کردند.در این دیدار که با حضور بیش از 20 تن از فعالان مدنی اصفهان انجام پذیرفت، خانواده اختر زند از چگونگی شهادت حسین و پرتاب وی از پشت بام ساختمانی در میدان آزادی (دروازه شیراز) اصفهان توسط نیروهای نظامی یا شبه نظامی که هنوز وابستگی شان به دستگاه خاصی به اثبات نرسیده خبر دادند و با اشاره به تشکیل پرونده قضایی و ارجاع آن به دادگاه نظامی اصفهان، خواهان پیگیری و مجازات عاملان این جنایت و سایر خون های به ناحق ریخته شده رویدادهای اخیر ایران شدند.

آخوند جنتی:انتخابات واقعاَ سالم بود ،ناراضیان اعتشاشگر و مجرم هستند

ایران ب ب ب
آخوند جنتی در سیرک نماز جمعه گفت:عده ای در جريان انتخابات دست به آشوب و قتل و اغتشاش زدند و زندانی بشمار نمی آيند، بلکه مجرم هستند.وی گفت: شما باعث کشته شدن افرادی شديد و مسئوليتش با شماست، حالا می رويد بر سر مزارشان فاتحه می خوانيد. آخوند جنتی بارديگر انتخابات انتصابی را سالم ترين انتخابات خواند و گفت:انتخابات رياست جمهوري،سالم‌ترين انتخابات بود(!) وی گفت: اگر اين انتخابات باطل باشد يعني تمام انتخابات‌های اين سي سال باطل است.آخوند جنتی گفت:: توطئه‌اي كه برپا شد و عده‌اي شكست خوردند، از چهار سال قبل برنامه‌ريزي شده بود. متاسفانه اين عده نتوانستند ببينند جواني مثل آقاي احمدي‌نژاد سر كار آمده است. آن روز در مورد هفت ميليون راي اضافي احمدي‌نژاد حرفي نزدند ولي براي آينده برنامه‌ريزي كردند كه انتقام بگيرند. اين قضيه از سال گذشته بروز پيدا كرد و از خارج به طور مرتب ادعاي تقلب مطرح مي‌شد و در داخل هم كه با آن ارتباط داشت جلو جلو آيه‌هاي ياس مي‌خواندند. بعد هم مساله بي‌اعتمادي مردم، حرف‌هايي از اين دست را مطرح كردند و بعد هم مي‌بينيم كه يك نفر در زمان راي دادن خود مي‌گويد كه شاهد باشيد من به چه كسي راي دادم و اگر تقلب نشود، فلاني رييس‌ مي‌شود و در غير اين صورت به خيابان‌ها بريزيد. وی در ادامه ادعا کرد:مردم با علاقه راي دادند و نداي رهبر را لبيك گفتند و اگر نگوييم همه، ولي اكثر آراء لبيك به نداي رهبر بود. اين آراء پيام داشت و من نمي‌دانم چرا برخي افراد به اين پيام‌ها توجه نمي‌كنند. وی خطاب به رئیس جمهور انتصابی محبوبش گفت: عزل‌ و نصب‌هاي اخير داد همه را درآورد و موجب رنجش شد. در عين حال كه همه‌ نقطه قوت‌ها و حمايت‌ها بايد صورت بگيرد، نبايد به كسي كه موجب نارضايتي مي‌شود پست كليدي داده شود. اين مساله چه لزومي دارد؟ شايد آن فرد صلاحيت‌هاي معنوي هم داشته باشد ولي اين دليل كافي براي اين كار نيست. اين‌كه يك مرتبه وزيري كه متدين، خوش سابقه، روحاني و باتجربه است نيز عزل شود هم كار درست و قابل دفاع نيست. (برکناری محسنی اژه ای از وزرات اطلاعات)وي در بخش ديگري از سخنان خود به بازداشت‌شدگان حوادث اخير اشاره كرد و افزود: برخي مي‌گويند زنداني‌ها را آزاد كنيد. هركس بي‌گناه در زندان گرفتار شده است، نبايد يك لحظه در زندان بماند و فورا بايد آزاد شود و از او و خانواده‌اش عذرخواهي به عمل آيد. ولي اگر مجرم باشد يعني تخريب، آتش‌سوزي و اخلال در نظم عمومي كرده و شهر را به هم ريخته و آدم كشته و با خارج ارتباط داشته كه برخي از آن‌ها به اين اعمال اعتراف هم مي‌كنند، آيا بايد اين‌ها را آزاد كرد؟ كاري كه اين‌ها كردند در طول سي سال اين نظام بي‌سابقه بوده است و فقط منافقين زماني از اين كارها مي‌كردند. آن‌ها منافق بودند ولي اين‌ها مردم را به اين خط كشاندند. وي افزود: من خطاب به اين افراد مي‌گويم كه اگر اين آشوب و جنجال را راه نينداخته بوديد آيا كسي كشته مي‌شد و خانواده‌ها بي‌سرپرست مي‌شدند؟ آيا اين كارها درست بود؟ همان محركين و جمعي كه پشت پرده بودند و روزي بايد به حساب‌شان رسيدگي كرد اين كارها را مي‌كردند. وی گفت: برخي افراد ورد زبان‌شان قانون است. قانون بايد براي همه محترم باشد و هركس قانون را زير پا بگذارد هم خلاف شرع عمل كرده و هم خلاف مليت و قانون كشور خود عمل كرده است. آيا غير از اين قانون انتخابات كه نظر شوراي نگهبان را فصل‌الخطاب مي‌داند قانون ديگري داريم؟ چنين چيزي در هيچ كشوري وجود ندارد مثلا در انتخابات آمريكا و در دور دوم بوش سر و صداهاي زيادي صورت گرفت و كار به دادستاني رسيد و بعد هم آن مرجع نظر نهايي را اعلام كرد و كار هم تمام شد. وي افزود: من به شما مي‌گويم كه پيش خدا مسووليد و بابت هرخوني كه ريخته شده و مالي كه از بين رفته بايد روز قيامت پاسخگو باشيد و در عين حال در پيشگاه مردم هم مسوول هستيد. قانون بايد در كشور حاكم باشد، ولي برخي افراد حامياني دارند كه نمي‌گذارند در شرايط فعلي قانون درباره آن‌ها اجرا شود ولي روزي اين اتفاق بايد بيفتد. وي با بيان اين‌كه " بايد اجازه بدهيد مسوولان كار خود را انجام دهند" تاكيد كرد: مشروعيت اين‌ها از ولايت فقيه است و ولايت فقيه است كه به اين‌ها مشروعيت مي‌دهد و در روز تنفيذ هم ايشان است كه وظايف را به رييس‌جمهور تنفيذ مي‌كند. ایسنا

آخوند علم‌الهدی:بر خوردی که با معترضین شد بسيار كريمانه و عاری از شدت بود !

ایران ب ب ب
آخوند علم الهدی در سیرک نماز جمعه مشهد گفت: كساني كه امروز با گرفتن ژست سياسي، از رافت اسلامي در قبال اغتشاش‌گران حوادث اخير دم مي‌زنند، همان‌هايي هستند كه در هنگام هدف قرار گرفتن راس‌الخيمه نظام، در ويلاهاي شمال‌شان مشغول تفريح بودند. به گزارش سایت حکومتی ایسنا،وی گفت: با اشاره به گفته رييس‌جمهور آمريكا مبني بر اينكه هركسي كه بتواند مدركي دال بر عدم رعايت حقوق بشر در ايران بياورد، 5 ميليون دلار پاداش دريافت مي‌كند، (رئیس جمهور آمریکا کی چنین حرفی زد؟)اغتشاش‌گران حوادث اخير را كارگران بي‌جيره و مواجب آمريكا خواند و افزود: در انقلاب ما مثل هر انقلاب ديگري عده‌اي زياده‌خواه وجود دارند كه براي خودشان در نظام سهمي قايل هستند كه بي‌توجه به خواست مردم، خواهان قدرت‌اند و در صورت نرسيدن به مقصودشان، دست به قانون‌شكني و ناهنجاري مي‌زنند. وي افزود: پس از انتخابات، با قدرت‌طلباني مواجه شده‌ايم كه مي‌گويند چون ما راي نياورده‌ايم، انتخابات ابطال شود. علم‌الهدي در تبيين نحوه برخورد با اين قبيل افراد، از سه مرحله‌ي اجرا و عمل، تبيين و توجيه و نيز ترميم و جبران نام برد و گفت: در مرحله اول مطابق نص صريح قرآن كه در آيات 73 سوره تحريم و 9 سوره توبه آمده است، بايد با شدت تمام برخورد كرد و برخوردي كه با اغتشاش‌گران و مسببين جريانات اخير صورت گرفت، بسيار كريمانه و عاري از شدت بود(!). وي افزود: مرحله دوم را رهبر معظم انقلاب با بيانات‌ خود در خطبه‌هاي نماز جمعه 29 خرداد به نحو احسن انجام دادند به‌طوري كه در برابر منطق قوي ايشان هيچ‌كس نتوانست توجيهي براي كارهاي اشتباه خود بياورد(!). عضو مجلس خبرگان رهبري، مرحله سوم را، مصداق شرايط كنوني جامعه خواند و ادامه داد: ما هم به رافت اسلامي اعتقاد داريم اما از سوي ديگر معتقديم اجراي عدالت مقدم بر اعمال رافت است. وي تصريح كرد: در ماجراهاي اخير، حيثيت سياسي يك قبه‌الاسلام، ملعبه كفار نابكار كره زمين شد، مال مردم در معرض خطر قرار گرفت، خون‌هايي به ناحق ريخته شد كه نمي‌توان به سادگي از كنار اين مسائل گذشت. به گزارش ايسنا، خطيب نماز جمعه مشهد با تاكيد بر معرفي عوامل حوادث اخير به مردم، ابراز كرد: گردانندگان ستادهايي، بيش از صدبار با سفارت‌خانه كشورهاي بيگانه به خصوص انگليس تماس داشته‌اند، بنابراين آزادي اين افراد چه معنايي دارد؟

تهدید به اخراج درصورت شرکت در تظاهرات علیه رژیم


ایران ب ب ب
به اجبارمقامات ایرانی، یک شرکت آلمانی مواد ساختمانی مجبور شد کارکنان خود را تهدید کند که در صورت شرکت درتظاهرات ضد رژیم، اخراج خواهند شد."وال استریت ژورنال" در شمارۀ امروز خود، جمعه 31 ژوئیه، خبر داد که یک کارمند 34 سالۀ ایرانی آلمانی شرکت Knauf Gips دوهفته پیش در جریان تظاهرات پس از انتخابات دستگیر شده بود. این شخص بعداً آزاد شده است. اما به نوشتۀ این نشریه، مسئولان ایرانی قبل از آزادی وی، از شرکت مذکور خواسته اند مانع حضور دیگر کارکنان خود در تظاهرات شود. وال استریت ژورنال متن نامه را که در تاریخ 21 ژوئیه توسط شرکت Knauf Gips خطاب به کارمندان آن نوشته شده اینگونه منتشر کرده است: " بدینوسیله به همۀ کارکنان خود یادآوری می کنیم که عقاید سیاسیشان تنها به خود آنها مربوط نمی شود و اعمال آنان همچنین بر کارشرکت تأثیر منفی می گذارد. به این دلیل از این به بعد، چنانچه فردی که تحت استخدام ماست در حین تظاهرات علیه حکومت کنونی دستگیر شود، بلافاصله از کار اخراج خواهد شد".این نامه به امضای ایزابل Knauf از اعضای بنیانگذار شرکت و عضو هیئت مدیرۀ آن در ایران رسیده است.خانم ایزابل Knauf در صحبت با خبرنگار "وال استریت ژورنال"، موقعیت را "بسیار پیچیده" توصیف کرده، اما حاضر نشده است توضیح بیشتری بدهد.خبرگزاری فرانسه که نتوانسته است اطلاعات بیشتری از مسئول فعالیت های این شرکت در خاورمیانه بدست آورد، یاد آوری می کند که کارمند دستگیر شدۀ شرکت مذکور چهار روز پس از ارسال نامۀ فوق آزاد شده است ولی هنوز در انتظار محاکمه است. رادیو فرانسه

هواپیماهای روسی؛ بسياری از مسافران پروازهای خود را لغو كردند


ایسنا: رئيس هيأت‌مديره انجمن صنفي دفاتر سفر و گردشگري استان تهران گفت: پس از سوانح هوايي اخير، نخستين پرسشي كه مسافران مي‌پرسند اين است كه نوع هواپيما چيست؟
اكبر غمخوار گفت: بسياري از مسافران پس از اتفاق‌هايي كه در ناوگان هوايي كشور رخ داد، پروازهاي خود را لغو كرده و ترجيح مي‌دهند، زميني سفر كنند. اگر نوع هواپيما شرقي باشد، به هيچ عنوان حاضر نمي‌شوند از آن استفاده كنند و اين مشكل‌آفرين شده است.
رئيس هيأت‌مديره انجمن صنفي دفاتر سفر و گردشگري استان تهران با بيان اينكه سوانح هوايي اخير بر ميزان سفرهاي هوايي تأثير گذاشته است، خاطرنشان كرد: به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري تشكيل كميته‌اي با حضور نمايندگان اين سازمان، هواپيمايي و بخش خصوصي براي اتخاذ راهكاري، پيشنهاد شده تا در اين شرايط كه نوعي بي‌اعتمادي نسبت به سفرهاي هوايي در داخل كشور ايجاد شده است، راه حلي در نظر گرفته شود.
او ادامه داد: ما تلاش كرديم تا گردشگري داخلي رونق گيرد؛ اما اكنون اين اتفاق‌ها بر امنيت سفرهاي داخلي تأثير گذاشته‌اند. امنيت، يكي از شاخص‌هاي گردشگري است و اگر در اين بخش مشكلي پيش آيد، ديگر مسائل نيز تحت‌الشعاع قرار مي‌گيرد.
غمخوار افزود: بيشتر مردم از ايمني پروازها نگران‌هستند و حتي اين موضوع بر سفرهاي هوايي ما تأثير گذاشته است.

کروبی: اين مردم ديگر عقب نخواهند نشست


گفتگوی سایت سحام نیوز با مهدی کروبی: از حادثه اي بگوييد كه عصر پنج شنبه در بهشت زهرا شما شاهد آن بوديد و اين گونه تاثر شما را برانگيخته است .
کروبی: هنگامي كه به بهشت زهرا رسيديم به سمت قطعه حركت كرديم كه در همان حال مي شنيدم كه مردم مي گويند ما را مي زنند . در همان حال ديدم كه مزار ندا را محاصره كرده اند و نمي گدازند كه به آنجا برويم . به محض اينكه از ماشين پياده شدم جمعيتي به سمت من آمدند و شعارهايي سر مي دادند مبني بر اينكه راي ما را گرفتن و حالا كتكمان مي زنند در همين حال نيروهاي مستقر به سمت مردم هجوم مي آوردند و انها را متفرق مي كردند و گاز اشك آور در هوا پخش شده بود من هم ايستاده بودم و حلقه اي دور من بود . من شاهد ان بودم كه با مردم برخوردهايي شديدي صورت مي گرفت و حتي چنان به زنان حمله مي كردند . تنها به حوادثي كه روي مي داد تماشا مي كردم و فاتحه مي خواندم . در همان حال شاهد ان بودم كه مردم را كتك مي زنند و به حلقه اي كه دور من بود نيز رسيدند و به انها هجوم آوردند به طوري كه يكي از پاسداراني كه همراه من بود و از نزديكان من را كتك زده اند . هركسي كه فكر مي كند من قصد دارم كه براي نفع شخصي صحبت كنم و با به جنجال سازي بپردازم مي تواند به دفتر من بيايد و بدن هاي كبود اين افراد را مشاهده كند .
آيا به شما هم تعرضي صورت گرفت ؟‌
نه به من ضربه اي نخورد چرا كه اين دوستاني كه اطراف من بودند اجازه نمي دادند كه به من نزديك شوند در همان حال به من گفتند كه تا شما اينجا بايستيد اينها با مردم اين گونه برخورد مي كنند شما برويد تا شايد مردم هم متفرق شوند و از من مي خواستند كه سوار بر ماشينم شوم . ولي من در همانجا ايستاده بودم و با تاثر و تعجب نگاه مي كردم و تنها قرآن مي خواندم . در همان زمان به اين فكر مي كردم كه ما چه وعده هايي داده بوديم و چه حرف هايي زده شده بود و چه مي خواستيم و چه شد . وضعمان به گونه اي شده است كه اكنون شاهد ان هستيم كه جمعي به دور بنده حلقه بزنند كه مرا كتك نزنند و اين واقعه اي كه هيچ گاه در ايران شاهد ان نبوديم . اين حادثه مرا به ياد حادثه اي انداخت كه در سال 66 در عربستان سعودي شاهد ان بوديم زماني كه به ما حمله ای شد و آنجا نيز اطرافيان مرا مي زدند و البته يك ضربه هم به من خورد . هر چند که در حادثه روز پنج شنبه ضربه ای به من نخورد . االبته آن حادثه در كشوري بيگانه روي داده بود ولي اينك حادثه ای در كشور خودمان روي مي دهد و بر سر مزار كساني كه به خاطر اعتراض به نتيجه يك انتخابات كشته شده اند و تنها خواسته شان اين بوده كه مي گفتند چرا ما را به انتخابات دعوت كرديد و حالا كه آمده ايم راي ما چه شده است ؟ با مردم برخورد می کنند .
شما كه خود شاهد اين حوادث بوديد چه پيامي را مي توانيد به مسئولان چنين برخوردهايي بدهيد ؟
مي خواهم در اين مصاحبه پيامي را به كساني كه غير از ما فكر مي كنند برسانم . آنها كه فكر مي كنند اگر مردم را ببرند و كتك بزنند و دندان ها و سر و كله شان را بشكنند و تحت شكنجه و آزار انها را بكشنند مي توانند شرايط را آرام كنند . من به اين افراد دلسوزانه هشداري مي دهم و مي گويم كه پنبه غفلت را از ايادي دولت و اطرافيانش از گوششان بيرون آورند و گزارش وضع موجود را به صورت واقعي به مقامات بالا و بزرگان نظام منتقل كنند . اصلا مي گويم كه به حرف ما كه از نظر شما شكست خوردگان انتخابات هستيم و فكر مي كنيد كه به خاطر اين شكستي كه بر ما تحمیل شده است اين گونه حرف مي زنيم توجهي نكيند ، ولي به چاپلوس ها و جيره خواران ، كساني كه اين روزها شلوغ كاري مي كنند و سعي در تخريب چهره برخي از بزرگان نظام دارند ، كساني كه از گرفتن اعتراف ها سخن مي گويند ، كساني كه مي گويند راي صفر بوده است ، اناني كه اعلام مي كنند در اين مدت تنها 30 درصد نيروها را به خيابان ها آورده اند ، اناني كه با هلي كوپترها بر بالاي بازداشت گاهها اعمال قدرت مي كنند و فرمان مي دهند ، دوستاني كه معتقدند به آنها وحي نازل مي شود و يا كساني كه معتقدند من و موسوي در باغ وحش را باز كرده ايم نیز توجهي نكنيد بلكه به حرف صاحبان انديشه و فكر كه در درون حاكميت هستند و از طيف خودتان مي باشند توجه كنيد . فضايي را ايجاد كنيد تا مراجع تقليد ، مدرسين دانشگاه و حوزه ، روحانيت مبارز ، روحانيون معتدل ، ارتشي ها و نيروهاي سپاهي ، صاحبان فكر و انديشه كه حتي برخي از آنها از طيف خودتان هستند حرفشان را بزنند . البته فضايي ايجاد شود كه چنانچه انها حرفي را در انتقاد از وضع موجود زدند فورا انها را وابسته به بيگانه و يا استحاله شده از نظام نخوانيد بلكه به نقد ها دلسوزانه انها گوش فرا دهيد . من امروز مي گويم كه پرونده همه در آينده اي نه چندان دور آشكار خواهد شد و مشخص مي شود كه هر كسي چگونه حرف زده است .
به نظر شما آيا برخوردهاي خشن كه طي اين روزها با مردم شكل گرفته است موجب برقراري آرامش دركشور مي شود و يا به تشديد و ملتهب كردن شرايط كمك مي كند ؟
انچه من در اين روزها شاهد بودم حامل عزم و اراده جدي اقشار مختلف مردم براي احقاق حقشان است . اين مردم هنگامي كه كتك مي خوردند حتي دو انگشت خون آلود خود را بالا مي گيرند و مي گويند به مبارزه ادامه مي دهند . مردم را گرفتن و كتك زدن موجب خاموشي آنها نمي شود شايد عده اي از مردم عقب نشيني كنند ولي اين فشارها فضا را بدتر مي كند و به شكل گيري حوادث ناگواري مي شود . برخي از آقايان فكر كرده اند كه با راه اندازي جنجال و هياهو و صحنه سازي در تلويزيون و كشتار مردم مي توانند شرايط را تغيير دهند . اين مردم ديگر عقب نخواهند نشست من به هر جايي كه مي روم چه عروسي و چه عزا مردم تاكيد مي كنند كه تا آخر ايستاده اند

مجموعه 13 فیلم از جمله آتش زدن موتورهای بسیجیان مزدور

http://www.youtube.com/watch?v=RMoNhGFX9qQ
http://www.youtube.com/watch?v=xZuoftlBJaY
http://www.youtube.com/watch?v=FXnO5YKVCIs
http://www.youtube.com/watch?v=PweGosJw0ZY
http://www.youtube.com/watch?v=boXSgqWzAHE
http://www.youtube.com/watch?v=W8tleIdl9pg
http://www.youtube.com/watch?v=08SqH4y-QYA
http://www.youtube.com/watch?v=8tccAZwPRiE
http://www.youtube.com/watch?v=jFKaslKy-bM
http://www.youtube.com/watch?v=MWk6anwz040
http://www.youtube.com/watch?v=zSDO6UM9690
http://www.youtube.com/watch?v=Ig9rQOFl2Ro
http://www.youtube.com/watch?v=DygNbFf5-a4

قراراداد پنج توپولف دیگر امضاءشد


ایران ب ب ب
"سرگی گالپـِرین" معاون مدیرکل کورپوراسیون واحد هواپیمایی غیر نظامی روسیه اطلاع داد که قرارداد عرضه پنج فروند هواپیمای مدرنیزه شده "توپولف-204 اس.ام." که چندی پیش با ایران امضا شده است، آغازگر عرضه این نوع از هواپیماها به سایر شرکت های هواپیمایی خارجی خواهد بود. به گزارش «ریا نووستی» از "آویاپورت"، وی در رابطه با این قرارداد که با شرکت هوایپمایی ایران ایر تور امضا شده است، اظهار داشت: "مذاکرات طرف روسی با روسای صنایع هواپیمایی ایران درباره خرید هواپیماهای روسی و تولید احتمالی آنها با مجوز (در ایران) ادامه دارد". قرار است در هواپیماهای "توپولف-204 اس.ام." وزن بدنه (نسبت به مدل پایه توپولف-204-100) حداقل دو تن کاهش بیابد که این از طریق استفاده از مواد بسیار مقاوم و سبک، نصب تجهیزات و صندلی های سبک تر و کاهش وزن شاسی به میزان 160 کیلوگرم ممکن خواهد شد.

حذف صفحه یک تروریست حامی جمهوری اسلامی در facebook


ایران ب ب ب
شيعه آنلاين :صفحه‌اي كه در مورد سيد حسن نصرالله، در پايگاه اينترنتي facebook وجود داشت، با تلاش وزير سابق امنيت داخلي اسرائیل و تعدادي از فعالان سياسي ، حذف شد.به گزارش شيعه آنلاين،‌ پايگاه خبري الجوار در اين باره نوشت: "آوي ديختر" وزير سابق امنيت داخلي اسرائیل به همراه تعدادي از فعالان سياسي اين کشور، موفق شدند با تلاش و فشار بسيار زياد، صفحه مربوط به سيد حسن نصرالله،‌ دبيركل حزب الله لبنان كه بيش از 9000 (!)عضو داشته را حذف كنند."آوي ديختر" در همين راستا با هدف توجيه اقدام خود طي گفتگويي با روزنامه اسرائیلی اورشليم پست گفت: غيرمنطقي است كه افرادي تروريست مانند "نصرالله"‌ و "بن لادن" و غيره صفحه‌اي مخصوص به خود در پايگاه‌هاي الكترونيكي اجتماعي داشته باشند. زيرا كاربران اينگونه پايگاه‌هاي الكترونيكي، اعضاي خانواده‌هاي مختلف، با همه رده سني هستند.شايان ذكر است چندي پيش صفحه‌اي كه مربوط به "اسماعيل هنيه" نخست وزير دولت قانوني فلسطين بود نيز از facebook حذف شد. علت حذف شدن اين صفحه، عدم اعتراف جنبش مقاومت اسلامي حماس، به اسرائیل اعلام شد.

مجتبی خامنه ای، در صدد به ارث بردن مقام پدرو کاملا از احمدی نژاد حمایت میکند


اکونومیست:
هفته نامه اکونومیست چاپ لندن در شماره 1 اوت به بررسی شرایط سیاسی جاری ایران و وضعیت محمود احمدی نژاد پرداخته است. گزارش اکونومیست با عنوان "مجادله در بالا - مشکلات رئیس جمهوری ایران" چاپ شده و در آن آمده است که دو هفته اخیر برای محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران که در محاصره حملات سیاسی است، زمان دشواری بود. به نوشته اکونومیست، میر حسین موسوی نشان د اده است که مبارزی پیگیر است و دولت احمدی نژاد را به ارتکاب فهرستی از جنایات و جرایم علیه ملت ایران متهم می کند، اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری پیشین و از مخالفان اصلی آقای احمدی نژاد، چندی پیش در خطبه های نماز جمعه به گونه ای بد شگون نا آرامی های اخیر را "بحران" توصیف کرد، محمد خاتمی، یکی دیگر از رئیسان جمهوری سابق، خواستار برگزاری همه پرسی در مورد نتیجه اختلاف برانگیز انتخابات ریاست جمهوری شد و حالا، تنها چند روز پیش از مراسم تحلیف، بین محمود احمدی نژاد و گروهی از محافظه کاران قدرتمند که آنان را متحدان خود محسوب می کرد مرافعه ای روی داده است. این هفته نامه یادآور می شود که ریشه مجادله جدید انتصاب اسفندیار رحیم مشایی، پدر عروس محمود احمدی نژاد، بود که سال گذشته با این گفته که مردم اسرائیل دوستان ایران هستند خشم محافظه کاران را برانگیخت و به این ترتیب، وقتی آقای احمدی نژاد انتصاب این شخص را اعلام کرد، آیت الله علی خامنه ای، رهبر ارشد ایران، به او گفت که رفیقش را فورا از سر باز کند و رئیس جمهوری هم با دلخوری، بالاخره این دستور را پذیرفت ولی در اقدامی چالشجویانه، ریاست دفتر خود را به مشایی سپرد.اکونومیست می افزاید که شاید رئیس جمهوری در صدد بوده اثبات کند که دارای اراده و پایگاهی مستقل است و شاید هم در نظر داشته با منصوب کردن فردی که بر خلاف خود او، در مورد اسرائیل تعصب کورکورانه ندارد، مخالفان اصلاح طلب خود را آرام سازد اما اگر نقشه او واقعا اینها بوده باشد، باید گفت که تیرش به سنگ خورد و پس از ناکامی او در انتصاب یکی از آدم های خود، وزیر فرهنگ اسلامی کابینه از این سمت استعفا داد و آقای احمدی نژاد وزیر اطلاعات را که از انتصاب مشایی انتقاد کرده بود عزل کرد. هفته نامه بریتانیایی می افزاید که یک هفته پس از مداخله خصمانه آقای رفسنجانی، رئیس جمهوری این بار با سر سنگینی یکی از هواداران محافظه کار خود هم مواجه شد و احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، به آقای احمدی نژاد هشدار داد که از دلخور کردن رهبر خودداری ورزد.اکونومیست می نویسد که برخی ناظران گفته اند که اگرچه در خلال چند هفته گذشته، رهبر جمهوری اسلامی بسیار ضعیف تر از گذشته شده، اما تحولات ناشی از انتصاب مشایی نشان داد که هنوز هم قدرت کافی دارد و پس از اظهارات احمد جنتی، دو سوم نمایندگان مجلس، که سابقه قبلی سنگ انداختن در مسر رئیس جمهوری را داشته اند، با امضای نامه ای به او گفتند که مطیع دستورهای آقای خامنه ای باشد. در ادامه این گزارش آمده است که البته این نخستین باری نیست که آقای احمدی نژاد با مخالفانی از درون اردوگاه محافظه کاران مواجه می شود و جنجال آفرینی های آرمانگرایانه و عوام زده او پیش از این هم باعث ناخرسندی محافظه کاران عملگراتر شده است و حتی بنیادگرایان هم همیشه از او راضی نبوده اند و دست کم یک گروه های وابسته به شبه نظامیان بسیج گفته است که مایل است قدرت را از دست احمدی نژاد خارج سازد و افراد مورد نظر خود را در سمت های دولتی مستقر سازد.اکونومیست می نویسد که تفاوت در این است که در گذشته، پشتیبانی مستمر آقای خامنه ای از ضربه پذیری محمود احمدی نژاد کاسته و علاوه براین، گفته می شود مجتبی خامنه ای، پسر رهبر جمهوری اسلامی که در بازی قدرت دست دارد و ظاهرا در صدد به ارث بردن مقام پدر است، کاملا از محمود احمدی نژاد حمایت می کند و به این ترتیب، رئیس جمهوری همچنان از طرفداری متحدان نیرومندی برخوردار است. این هفته نامه می نویسد که در هر حال، جدال درون دستگاه حکومتی ممکن است بیش از تظاهرات خیابانی بر آینده سیاسی ایران اثر گذارد.بی بی سی

هویت یک جان باخته دیگر:مصطفی کیارستمی 22 ساله


ایران ب ب ب
نام و مشخصات یک شهید دیگر جنبش سبز مردم ایران مشخص شد. شهید مصطفی کیارستمی که گناهی جز شرکت در اولین نمازجمعه سبز تهران نداشت، در حاشیه نمازجمعه با ضربه‌ی باتوم به سرش مصدوم شده و چند ساعت بعد به شهادت رسیده است.مصطفی کیارستمی، متاهل و 22 ساله، در نمازجمعه 26 تیر ماه گذشته که به امامت هاشمی رفسنجانی برگزار شد، در مقابل دانشگاه تهران توسط نیروهای بسیجی و لباس شخصی مضروب می‌شود. نیروهای سرکوبگر دولت کودتا با باتوم به شدت بر سر این جوان برومند می‌کوبند، به نحوی که وی دیگر قادر به برگشت به منزل نبوده است. در نتیجه به ناچار با مادرش تماس می‌گیرد و تلفنی از وی درخواست کمک می‌کند.گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» حاکی است پس از آنکه مادر مصطفی او را به خانه باز می‌گرداند، متوجه وخامت حال وی می‌شود و پسرش را به بیمارستان کسری تهران منتقل می‌کند. اما این جوان بی‌گناه به علت خون‌ریزی مغزی ناشی از اصابت باتوم، همان شب فوت می‌کند؛ اما علت مرگ او، سکته‌ی مغزی اعلام می‌شود.پیکر این جوان شهید، روز شنبه بعد در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد و بدین ترتیب این جوان ناکام که تنها 22 سال داشته و به تازگی نامزد کرده بود، قربانی وحشیگری ماموران می‌شود؛ وحشی‌گری‌ای که سردار احمدی مقدم نامش را «زیاده‌روی» می‌گذارد.گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» حاکی است مادر این جوان شهید که از این اتفاق ناگوار بهت زده شده بود، تاکنون از افشای علت مرگ جوان 22 ساله و رشید خود بیمناک بود و هنوز هم از شوک ناشی از مرگ فرزندش بیرون نیامده است.

گزارش تضاهرات 8-امرداد از شهر های مختلف ایران


ایران ب ب ب
تهران:پنجشنبه 8 مرداد88 مراسم چهلم شهدای سبز، با حضور بیش از 50هزار نفر در بهشت‌زهرای تهران برگزار شد. در حالی‌که در ایتدای مراسم و حضور مردم یعنی از ساعت 2 بعدازظهر نیروهای ضدشورش و سپاه و اطلاعات تنها شاهد حضور مردم در قطعه‌های 257 و259 و254بودند.بعد از ساعت 5 و پس از حضور میرحسین و شروع شعار دادن از سوی مردم به شدت به سمت جمعیت حمله‌ور شدند و با باتوم و چماق و زنجیر به هر کسی که دستشان می‌رسید، حمله می‌کردند. در آن میان، چند زن میان‌سال 50 -60 ساله که نتوانسته بودند از دست آنان فرار کنند، به طرز وحشیانه‌ای مورد اصابت ضربات باتوم به کمر و پشت قرار گرفتند و جای کبودی بر بدنشان مشهود بود. پس از این حمله وحشیانه شعارها بسیار تندتر از قبل شد. شعارهایی نظیر «مرگ بر دیکتاتور»،«دولت کودتا استعفا استعفا»،«برادر شهیدم رایتو پس می‌گیرم»، «می‌جنگیم،می‌میریم سازش نمی‌پذیریم» از سوی جمعیت سر داده شد. درانتهای مراسم در اطراف قطعه‌های 257 -258 -254 و211 عده زیادی از مردم به ویژه جوانان دیده می‌شدند که تمام سر و صورت و لباسشان به خاطر ضربات باتوم خون‌آلود شده بود. بر اساس اعلام یک منبع موثق تاکنون در بهشت زهرا 35نفر دستگیر شده‌اند که این عده توسط ون‌های فولکس واگن سفیدرنگ پلاک شخصی یا بدون پلاک(متعلق به پلیس امنیت نیروی انتظامی) به بازداشتگاه ساختمان شماره 2 فرماندهی ناجای تهران بزرگ واقع در میدان انقلاب ابتدای کارگر جنوبی منتقل شده‌اند. علاوه بر این عده حدود 10 نفر نیز توسط لباس‌شخصی‌های اطلاعات سپاه در بهشت زهرا دستگیر شده‌اند که این افراد با مینی بوس از آن محل به مکان نامعلومی برده شده‌اند.ابتدا به خانواده‌های این افراد گفته شده بود که به پایگاه پلیس امنیت شهرری مراجعه کنند که این افراد پس از تجمع در این محل متوجه شدند که اساسا هیچ فردی به این مکان منتقل نشده است.تظاهرات در اطراف مصلیدر محدوده مصلی و خیابانهای بهشتی، مطهری، مفتح و آپادانا که از بعدازظهر تجمع با حدود 3هزار نفر شروع شده بود، با پیوستن مردم به‌خصوص افرادی که با مترو از بهشت زهرا برگشته بودند در ساعت 8شب به حدود 20هزار نفر رسید که این افزایش ناگهانی جمعیت که به خیابان‌های اطراف هم در حال گسترش بود و همین‌طور اخباری از حضور چند هزار نفر دیگر از مردم در خیابان ولیعصر و میدان ونک در بین مردم منتشر شده بود، فرماندهان نیروهای سرکوب‌کننده را واداشت از ترس گسترش بیشتر تجمع به همه نقاط مرکز تهران؛ فرمان حمله به مردم را صادر کنند. ماموران موتوری یگان ویژه و نیروهای لباس شخصی به طور همزمان به مردم حمله‌ور شدند.عده زیادی از این نیروها با کمربند(ابتکار جدید نیروهای خودسر!) و باتوم مورد حمله قرار گرفتند. تعدادی زن میانسال 50-60 ساله از ناحیه کمر در اثر ضربه باتوم و کمربند به شدت آسیب دیده بودند، به گونه‌ای که در چندین مورد، کمر این افراد از فرط شدت ضربه کمربند وباتوم، تاول زده و دچار خونریزی شده بود!بر اساس اخبار دریافتی بیشترین درگیری‌ها در محدوده دو ایستگاه مترو مفتح و شهید بهشتی صورت گرفت که پس از حمله موتورسوارها یگان ویژه و بسیجی‌های چماق به دست، گروهی زیادی از مردم حدود 500نفر به سمت ایستگاه مترو مفتح در خیابان مطهری پناه بردند که نیروهای بسیج، اقدام به شلیک گاز اشک‌آور در دهانه ورودی مترو کردند. این اقدام موجب آسیب شدید تنفسی و وخیم شدن حال بسیاری از مردم به ویژه زنان و افراد مسن شد به گونه‌ای که چند نفر از جمله یک زن 50ساله که ظاهرا مشکل تنفسی داشت به شدت حالش وخیم شده و دچار حالت خفگی شد. مردم برای مقابله با گاز اشک‌آور اقدام به آتش زدن صندلی‌های ایستگاه کردند و سپس جمعیت بار دیگر در حالی‌که شعار می‌دادند «مرگ بر دیکتاتور» و «خونی که در رگ ماست هدیه به ملت ماست» از مترو خارج شده و به طور ناگهانی چند نفر از جوانان در تقاطع مفتح و مطهری به چند موتور سوار مسلح بسیجی حمله کردند که بلافاصله حدود 100نفر از مردم به کمک آنها رفته و موفق شدند 2موتور سوار مسلح را دسنگیر کنند. پس از آن مجددا یگان ویژه به سمت ملت حمله ور شد که این بار مردم به سمت خیابان‌های اطراف پناه بردند.از ساعت 3تا 8شب در تمام ایستگاه‌های خط 1مترو در حالی‌که حکومت چند ایستگاه اطراف مصلی را به تناوب می‌بست و باز می کرد در داخل ایستگاهها و همینطور حتی در داخل قطارها که مملو از جمعیت بود مردم با شور و حال خاصی ‌یک‌صدا شعار می‌دادند که ویدیوهای آن‌ تهیه شده و بزودی منتشر می‌شود! تعداد دستگیرشدگان در محدوده مصلی و مرکز شهر تهران حدود 30 نفر است که بیشتر این افراد در محدوده خیابان عباس‌آباد و خیابان مفتح و تعداد کمتری در خیابان ولیعصر دستگیر شده‌اند کهاین افراد نیز به بازداشتگاه پلیس امنیت میدان انقلاب منتقل شده‌اند.با این حساب مجموع دستگیرشدگان تجمعات امروز تهران در بهشت‌زهرا از یکسو و از سوی دیگر در خیابان‌های مرکز تهران جمعا به حدود 60نفر می‌رسد..از جمله حواشی خواندنی مراسم امروز می‌توان به نکات زیر اشاره کرد: ۱- سعید عسگر ضارب حجاریان در حالی‌که ریش بلند، سر تراشیده، شلوار خاکی، پیراهن سفید و جلیقه خاکی به تن داشت در خیابان عباس آباد و مفتح حضور داشت. .۲- برای اولین بار زنان پلیس ویژه گشت ارشاد که قبلا در میادین تهران مستقر می‌شدند با همان ون‌های معروف ناجا در بهشت زهرا حضور پیدا کرده بودند اما این بار باتوم به‌دست زنان را ارشاد کنند. این ماموران زن، بانوان معترض و حاضر در مراسم را به شدت با باتوم مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند، ‌به گونه‌ای که چندین دختر و زن سر و صورتشان توسط این افراد غرق خون شده بود. ۳- درحالی که لحن دو سه روز اخیر مسئولان حکومتی و صدا وسیما تاحدی نسبت به معترضین نرم‌تر شده بود ولی برخورد بسیار خشن و وحشیانه پنج‌شنبه نیروهای یگان ویژه با مردم به خصوص در بهشت زهرا که موجب مجروح شدن صدها نفر گردید به همه ملت ثابت کرد که تمام ادعاهای اخیر حکومت در مورد نحوه برخورد با معترضین فقط و فقط عوام‌فریبی بوده است.لازم بذکر است که اخبار 21 سیما اعلام کرده است که نیروهای انتظامی با تظاهرکنندگان برخورد مسالمت آمیز!! داشته‌اند.=====================مشهد:از حدود ساعت 18 معترضین آرام آرام وارد پارک ملت می‌شدند و از ساعت 18:30 تجمعات شکل گرفتند.جمعیت شرکت‌کننده بین پنج تا ده هزار نفر برآورد شدند.شاهدان عینی گفته‌اند رهبران و معترضین در مشهد بسیار هوشمندانه رفتار می‌کردند و با استفاده از روش تظاهرات سریع (Britz) ابتکار عمل را به دست گرفته بودند. به همین دلیل هیچ‌گونه هم درگیری میان معترضین و سرکوبگران صورت نگرفت و به تیر هوایی اکتفا شد.به دلیل اتحاد و یکپارچگی معترضان، نیروهای سرکوبگر مستاصل و از هم‌گسیخته به نظر می‌رسیدند. معترضین کاملا مسالمت‌آمیز و مسکوت و با پوشش عموما مشکی در این مراسم حضور داشتند. تقریبا ساعت 20:30 شب هم جمعیت متفرق شدند.گزارش‌های رسیده از این مراسم همچنین خبر می‌دهد که نیروهای سرکوبگر شامل بیش از 8 خودروی گارد ویژه و نوپو، 40 دستگاه موتورسیکلت و تعدادی هایس (Haice) و مینی‌بوس نیروی انتظامی از جمله 1 هایس بانوان سرکوبگر بودند.حضور نیروهای اطلاعاتی و لباس شخصی نیز در این مراسم چشمگیر بوده است که در گوشه و کنار پارک دیده م‌ی‌شدند.نیروهای انتظامات پارک نیز به سلاح سرد و بی‌سیم مسلح بودند و با سرکوبگران همکاری می‌کردند.از کیوسک مرکزی انتظامات پارک به عنوان انبار اسلحه استفاده می‌شد.==================اصفهان:شهر اصفهان هم امروز شاهد حضور پرشور مردم در گرامیداشت یاد شهدای سبز بود. به گزارش «موج سبز آزادی»، این مراسم روبروی سی و سه پل، برگزار شد و تظاهرات همراه با شعار از هتل پل به سمت پل فردوسی و سپس توحید و نظر شرقی ادامه یافت.همراهی مردم با بوق زدن‌های بسیار و نشان دادن علامت پیروزی در خیابان "نظر"، حمله ضدشورش و لباس‌شخصی‌ها و متفرق کردن مردم را به دنبال داشت. قبل از شروع این تظاهرات چندهزارنفری از گاز اشک‌آور برای متفرق کردن جمعیت استفاده شد. در جریان این تظاهرات تعدادی از معترضان توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند و از تعداد دقیق و وضعیت آنان فعلا اطلاعی در دست نیست.یک شاهد عینی هم برای «موج سبز آزادی» چنین نوشته است:آن سوی پل در بوستان آیینه‌خانه، ابتدای پل و ابتدای خیابان آن سوی چهار راه مردم دسته دسته حضور داشتند. نیروهای عادی ناجا بیشتر از نیروهای مخصوص بودند.یک سرهنگ بسیار عصبی با چندین گروهبان ناگهان با فریاد مردم را که دسته دسته بر کناره‌های پل در محل بوستان آیینه‌خانه نشسته بودند متفرق می‌کردند. در طول پل هم نیرو مستقر بود و هرگونه توقف مردم را در محل بر نمی‌تابید. مردم دسته دسته می‌رفتند و می‌آمدند.چند نفر بی‌سیم به دست از چهره‌ها فیلم می‌گرفتند. پلیس به شکل ناگهانی نیروهای خود را افزایش داد و چند صف در دهانه سی و سه پل تشکیل داد.. ناگهان با دیده شدن نور شمعی در میان خانواده‌ای و در کنار حاشیه پارک مشرف به بستر رود مردم صلوات فرستادند و راهپیمایی دسته‌ها شروع شد. همه جا را فریاد صلوات فرا گرفت. پلیس تسلط بر اعصاب خود را از دست داد. گروه فیلمبردار لباس شخصی بیشترین درگیری را ایجاد می‌کرد و به مردم حمله‌ور می‌شد که شما از ما عکس گرفتی و... یک عکاس را هم بازداشت کردند؛پلیس‌ها شروع به درگیر شدن کردند که مردم شعار خود را به الله‌اکبر تغییر دادند. غریو الله‌اکبر آسمان را تسخیر کرد. حمله به مردم با فریادهای مردم پاسخ داده می‌شد. گارد ویژه وارد عمل شد و شعار مرگ بر دیکتاتور به گوش رسید. مردم به سوی پل آذر در درون پارک راهپیمایی کرد گاز اشک‌آور استفاده کردند و خود نیروهای پلیس بیشتر آسیب دیدند تا مردم. مشخص نشد کدام یگان گاز اشک‌آور زد چون خود نیروهای ناجا غافلگیر شدند و پراکنده هرکدام به سویی گریختند.دسته‌های مردم نرسیده به پل آذر از سوی مقابل مورد حمله قرار گرفتند. امروز نیروهای بسیج در حد فرماندهان فقط نظارت می‌کردند.========================ارومیه:مردم باصفای ارومیه هم در چهلمین روز شهادت هم‌وطنان بی‌گناهانشان در همدردی با خانواده‌های این عزیزان در تجمعی وسیع حضور یافتند. حوالی ساعت 6:30 بود که تجمعی آرام در خیابان خیام شکل گرفت و در بین افراد شمع توزیع شد. شمع ها که روشن شد، حضار با نثار صلوات بر روح شهدای حوادث اخیر به طور دسته‌جمعی و با صدای بلند سوره فاتحه را قرائت کردند. نیروی انتظامی از بدو مراسم حضور داشت و سعی می‌کرد جمعیت را متفرق کند. افراد اندکی توقف کردند و سپس به آرامی به سمت فلکه خیام به راه افتادند. تجمع ارومیه در سکوت برگزار شد و حضار یکدیگر را دعوت به سکوت می‌کردند و همین حضور صلح‌آمیز هم کار نیروهای ضدشورش برای سرکوب مردم را دشوار ساخته بود. برای بار دوم در خیابان خیام منتهی به فلکه قدس افراد توقف کردند و صلوات فرستادند و مجددا فاتحه‌ای به صورت دسته‌جمعی قرائت کردند. این نیروهای انتظامی بودند که سکوت راهپیمایان را با سوت زدن‌های مکرر خود برای متفرق کردن مردم می‌شکستند. در این لحظات برای برگزاری دوباره سکوت حضار، سوره‌های حمد و توحید را با صدای بلند می‌خواندند و صلوات می‌فرستادند. گفتنی‌ست بر اساس اظهارات شاهدین عینی، برخورد نیروی انتظامی در این مراسم با مردم قابل قبول و احترام‌آمیز و عاری از خشونت بوده است.حوالی ساعت 6:30 بود که تجمعی آرام در خیابان خیام شکل گرفت و در بین افراد شمع توزیع شد. شمع ها که روشن شد، حضار با نثار صلوات بر روح شهدای حوادث اخیر به طور دسته‌جمعی و با صدای بلند سوره فاتحه را قرائت کردند. نیروی انتظامی از بدو مراسم حضور داشت و سعی می‌کرد جمعیت را متفرق کند. افراد اندکی توقف کردند و سپس به آرامی به سمت فلکه خیام به راه افتادند. تجمع ارومیه در سکوت برگزار شد و حضار یکدیگر را دعوت به سکوت می‌کردند و همین حضور صلح‌آمیز هم کار نیروهای ضدشورش برای سرکوب مردم را دشوار ساخته بود. برای بار دوم در خیابان خیام منتهی به فلکه قدس افراد توقف کردند و صلوات فرستادند و مجددا فاتحه‌ای به صورت دسته‌جمعی قرائت کردند. این نیروهای انتظامی بودند که سکوت راهپیمایان را با سوت زدن‌های مکرر خود برای متفرق کردن مردم می‌شکستند. در این لحظات برای برگزاری دوباره سکوت حضار، سوره‌های حمد و توحید را با صدای بلند می‌خواندند و صلوات می‌فرستادند.گفتنی‌ست بر اساس اظهارات شاهدین عینی، برخورد نیروی انتظامی در این مراسم با مردم قابل قبول و احترام‌آمیز و عاری از خشونت بوده است.=============================شیراز:تجمع کنندگان در محل فلکه گاز و روی پله‌های پاساژ انتظاری با روشن کردن شمع به نشانه عزاداری تجمع ساکتی را بر پا کردند، فقط هر از چند گاهی با خواندن فاتحه و صلوات به صورت جمعی صدایشان بلند می‌شد.تجمع به صورت کاملا آرام در حال برگزاری بود که یکی از فرمانده هان نیروی انتظامی به جمعیت نزدیک شد و با صحبت‌های خود مبنی بر اینکه با شما کاری نداریم فقط آرام باشید و سریع‌تر به تجمع خود خاتمه دهید باعث شد که مردم شعار دهند که نیروی انتظامی تشکر، تشکر.سپس همگی به صورت آرام به سمت خیابان ارم حرکت کردند که در بین راه پلیس ضد شورش با یورش به سمت صف تظاهرات‌کنندگان باعث دو تکه شدن مردم شد و نیمی از مردم را مجددا به سمت فلکه گاز و محل تجمع اولیه هدایت کردند، در آنجا بود که دقایقی بعد به صورت وحشیانه به مردم حمله شد و عده‌ای را نیز بازداشت کرده و با خود بردند که در میان آنها خانم مسنی که به حمایت از دو جوان پسر که بازداشت شده بودند را نیز بردند، همچنین خانم جوانی را آنچنان وحشیانه به سمت خیابان و ماشین خود پرت کردند که در میان خیابان روی زمین افتاد و حتی حجابش نیز از سرش افتاد.گزارش شاهدان عینی از شیراز حاکیست که مامورین به سمت مردم هجوم برده و با استفاده از گاز اشک‌آور و باتوم آنها را مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند و یا بازداشت می‌کردند.بعد از این مردم به صورت دسته‌های کوچک‌تر در همان محل ضمن جابجایی‌های پیاپی تجمع کرده و شعار دادند.پلیس چند باری نیز به تجمع مردم که در پارک آزادی در همان محل شکل گرفته بود یورش برد و معترضان را مورد ضرب و شتم قرار داد، اما مردم مجددا باز می‌گشتند و شعار می‌دادند.تجمعی نیز در ابتدای خیابان ارم شکل گرفته بود که با توجه به تجمع نیروهای پلیس در فلکه گاز و پارک آزادی آنجا تقریبا از نیروهای ضد شورش خالی بود اما به تدریج به آن محل نیز وارد شدند و مردم به سمت فلکه ستاد حرکت کردند و به تدریج متفرق شدند.=======================رشت:طبق قرار قبلی عده‌ای از مردم در پارک شهر رشت حضور یافتند و خاطره شهدای راه آزادی را گرامی داشتند.در ساعت 6.30 بعدازظهر حدود 2000 نفر از انتهای در جنوبی پارک به سمت محوطه داخلی پارک حرکت می‌کردند و در طی مسیر داخلی پارک لحظه لحظه به این جمعیت اضافه می‌شد. این تجمع تا ساعت 7 در سکوت و با صلوات و شعار الله‌اکبر ادامه یافت که با حمله نیروهای لباس شخصی به خشونت کشیده شد. شاهدان عینی گفته‌اند که نیروهای لباس شخصی بیشتر تمرکزشان بر سرکوب زنان و دختران بود . این نیروها، مسلح به انواع سلاح اعم از قمه ،چاقو، دشنه، کلت و چماق بودند و مردم را مورد ضرب و جرح قرار می‌دادند. همچنین در صحنه‌هایی با موتور به داخل جمعیت حمله‌ور می‌شدند که بر اثر این حرکت چندین نفر به شدت مجروح شدند. پس از نیم ساعت درگیری و با حضور صدها نیروی گارد ویژه جمعیت از داخل پارک متفرق شد. ولی مردم متفرق شده به انبوه جمعیت در میدان گاز پیوستند و شعارهایی چون مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر روسیه سر دادند.ساعت 8 درگیری بین مردم ونیروها شدت گرفت و عده‌ای بازداشت و عده‌ای دیگر به شدت مجروح شدند.بر گرفته از سایت موج آزادی

سنای آمریکا واردات بنزین ایران را هدف گرفت

ایران ب ب ب
سنای آمریکا با تصویب طرحی خواستار تحریم شرکت های تامین کننده بنزین و فراورده های نفتی برای ایران شده است. این تحریم شامل منع خریداری نفت خام از این شرکت ها برای ذخایر اضطراری آمریکاست.این طرح با هدف اعمال فشار بر ایران برای توقف غنی سازی و فراوری اورانیوم به تصویب رسیده است.طرح مجلس سنا در قالب قانون سی و چهار میلیارد دلاری هزینه های انرژی و آبرسانی آمریکا تصویب شد. تبدیل این طرح به قانون به تایید مجلس نمایندگان و امضای رئیس جمهوری آمریکا نیاز دارد.ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت خام است ولی چهل درصد از نیاز خود به بنزین را از راه واردات تامین می کند. مارک دوبوویتز، مدیرعامل بنیاد دفاع از دموکراسی ها درباره طرح سنا گفت: "کنگره از فکر هدف گرفتن پاشنه آشیل اقتصادی ایران که همان وابستگی این کشور به واردات سنگین بنزین است، برای توقف برنامه غیرقانونی تولید سلاح های هسته ای آن استفاده می کند."ذخیره اضطراری نفت آمریکا شامل 724 میلیون بشکه نفت خام است که در چهار مجموعه زیر زمینی در ایالت های لوئیزیانا و تگزارس انبار شده است.آمریکا پیش از این برای تهیه نفت خام این ذخیره از شرکت های مانند ویتول، رویال داچ شل و گلنکور نفت خریده است. هر سه شرکت از تامین کنندگان عمده بنزین ایران هستند.آمریکا ایران را متهم می کند در پی دستیابی به سلاح هسته ای است ولی ایران بارها با رد این ادعا، برنامه اتمی خود را صلح آمیز دانسته است.ایالات متحده و سایر اعضای گروه 1+5 که شامل اعضای دائمی شورای امنیت و آلمان است سال گذشته برای ترغیب ایران به توقف برنامه غنی سازی و فراوری هسته ای خود یک بسته تشویقی را ارائه کردند و همچنان منتظر پاسخ این کشور هستند.آمریکا ماه گذشته در جریان برگزاری اجلاس گروه هشت از ایران خواست پاسخ خود را به این بسته تا ماه سپتامبر ارائه دهد.منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران گفته است کشورش در صدد ارائه بسته پیشنهادی خود به کشورهای غربی است.بی بی سی

منبع روسی: تظاهرات در ایران گسترش خواهد یافت

خبرگزاری روسی نووستی: "نینا مامدووا" رئیس بخش ایران در انستیتو شرق شناسی آکادمی علوم روسیه می گوید تظاهرات گسترده در ایران ادامه خواهد یافت. وی افزود اقدامات فعال اپوزیسیون منجر به بروز و تعمیق اختلافات در بین مقامات حاکم بر ایران می شود. این می تواند سبب اختلاف بین آیت الله خامنه ای و سایر روحانیون شود که در نتیجه ممکن است تمام موازنه دشوار کنونی در کشور را برهم زند. وی می گوید همچنین باید این را نیز در نظر داشت که قشری از اپوزیسیون حمایت می کند که از نظر سیاسی و اقتصادی بیشتر قابل بسیج شدن است و از تحصیلات بالاتری برخوردار است و این حمایت در آینده افزایش پیدا خواهد کرد.

بیانیه سازمان عفو بين الملل در مورد یورش پلیس عراق به اشرف

ایران ب ب ب
سازمان عفو بين الملل طي بيانيه به اقدام فوري براي توقف يورش نيروهاي عراقي به اشرف و رسيدگي به مجروحان و تضمين امنيت ساكنان آن به ويژه دستگيرشدگان فراخواند.در اين بيانيه آمده است:ايرانياني كه در عراق دستگير شدند، در معرض ريسك شكنجه هستند. نيروهاي امنيتي عراق به كمپي كه از سال 1980 در اختيار يك سازمان ايراني است به زور يورش بردند. بر اساس گزارشات، هشت نفر كشته شدند و حدود 400 نفر ديگر مجروح گرديدند. ، در همين حال 50 نفر دستگير شده اند و در حال حاضر در يك نقطه نامعلومي زنداني شده اند.نيروهاي امنيتي عراق در 28 ژولاي با استفاده از بولدوزر راه خودشان را بزور به داخل كمپ اشرف باز كردند.. بر اساس گزارشات ساكنين اين كمپ نيروهاي امنيتي عراق از باتوم، گاز شك آور و آب پاش عليه ساكنين بدون سلاح كه تلاش ميكردند آنها را از ورود به داخل كمپ متوقف كنند استفاده كردند. بدنبال اين درگيري ها هشت تن از ساكنين كمپ مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و كشته شدند. ، حدود400 نفر ديگر مجروح شدند، حال 13 تن از آنان وخيم است. بر اساس گزارشات از ساكنين در اين كمپ حد اقل 50 نفر دستگير شدند، و معلوم نيست كه به كجا منتقل شده اند. زندانيان در معرض ريسك شكنجه و يا ساير برخورد هاي غير انساني قرار دارند و ممكن است آنها را به زور به ايران بازگردانند ، جائيكه شماري از افراد ممكن است در معرض خطر قرار داشته باشند. در ميان آنها حسن بشارتي، همايون ديهيم، غلامرضا بهروزي، حسين فيلي، مهدي زارع، و ناصر نور عباديان قرار دارندعفو بين الملل افزود: نظر به اينكه در گزارش آمده كه نيروهاي امنيتي اززور بر عليه افراد مدني در كمپ اشرف استفاده كرده اند، و خصوصا ، هشت ساكن غير مسلح كمپ اشرف مورد اصابت گلوله قرار گرفته و كشته شده اندو 400 نفر ديگر مجروح، كه حال 13 وخيم ميباشد:از مقامات خواستار بررسي اين گزارش استفاده از زور ، و بخصوص كشتار هستيم.با ابراز نگراني از اينكه 50 تن ديگر از ساكنين در حال حاضر در بازداشت هستند و در محل نا معلومي نگهداشته ميشوند ، از مقامات ميخواهيم كه اطمينان بدهند كه آنها از شكنجه و بدر رفتاري هاي ديگر در امان هستند. عفو بين الملل خواستارآن شده است كه با ارسال نامه براي مقامهاي مختلف بر اين خواستها تأكيد كنند. سازمان عفوبين الملل(6مرداد88) با انتشار بيانيه اعلام كرد: بهدليل حملة نيروهاي عراقي به ساكنان غيرمسلح كمپ اشرف، به شدت نگران است. در اين بيانيه آمده است: «صدها تن از نيروهاي امنيتي عراقي در ساعت 3 بعد از ظهر به وقت محلي به اين كمپ در شمال بغداد يورش برده اند. آنان از گاز اشك آور و ماشين هاي آب پاش و باتوم بر عليه ايرانيان غير مسلح ساكن آن كه سعي مي كردند مانع ازورود آنان به كمپ شوند استفاده كرده اند.فيلم هاي ويدئويي كه توسط عفو بين الملل مشاهده شده، بوضوح نشان ميدهند كه نيروهاي عراقي به كرات بر قسمتهاي مختلف بدن افراد شامل سر آنان ضربه مي زنند.عفو بين الملل از دولت عراق ميخواهد كه در مورد تعدي آشكار به اشرف با استفاده از زور، توسط نيروهاي امنيتي عراق تحقيق كند. عفو بينالملل افزوده است: دولت عراق بايد محل بازداشت شدگان را مشخص كند و اطمينان يابد كه آنان از شكنجه و ساير سوء رفتارها و همچنين از بازگشت اجباري به ايران حفاظت شوند.همچنين انجمن دفاع از زندانيان سياسي و حقوق بشر در ايران طي اطلاعيه يي(6مرداد88) تعرض به ساكنان اشرف توسط مزدوران عراقي رژيم ايران را نقض آشكار قوانين بينالمللي و حقوق بشر دانست و آن را محكوم كرد.در اين اطلاعيه تحت عنوان «حمله وحشيانه نيروهاي دولت عراق به ساكنين اشرف» با اشاره به ابعاد گستردة مجروحان آمده است: روز ششم مرداد ماه نيروهاي نظامي دولت عراق به ساكنان قرارگاه اشرف حمله كردند. تعرض به شهروندان قرارگاه اشرف توسط نيروهاي دولت عراق نقض آشكار قوانين بينالمللي و حقوق بشر است،. گزارشها و تصاوير عيني اين رويداد، سبعيت و رفتار غيرانساني نيروهاي دولت عراق را به نمايش مي گذارد.نيروهاي عراقي اقدام به تيراندازي، ارعاب، ضرب و شتم و ترور و آدم ربايي كرده اند زنان و مردان غيرمسلح قرارگاه اشرف را مجروح كردند و به زخمي ها و مجروحين رحم نكردند و تعدادي را بازداشت كرده و با خود بردند.امنيت جاني و زندگي شهروندان قرارگاه اشرف در خطر است، بايد به اين وحشيگري دولت عراق كه مخالفين رژيم اسلامي ايران را هدف گرفته است اعتراض كرد.در اين اطلاعيه همچنين آمده است: انجمن دفاع از زندانيان سياسي و حقوق بشر ايران تعرض به شهروندان قرارگاه اشرف را غيرانساني ميداند و به شدت محكوم مي كند. از فعالان حقوق بشر، نهادهاي بين المللي، سازمان عفو بين الملل و همه احزاب و سازمانها و شخصيتهاي انساندوست مي خواهد نسبت به اين تعرض آشكار سكوت نكنند و براي حفظ شهروندان قرارگاه اشرف اقدام كنند.

فرمانده سپاه اعتراف کرد که کشتار و سرکوب مردم به فرمان شخص خامنه ای است

ایران ب ب ب
اعتمادملی :فرمانده سپاه: سپاه و بسيج براساس فرمان رهبری وارد صحنه مي شوند.فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ در جمع تعدادي از دانشجويان دانشگاه هاي تهران، پس از ذكر خاطراتي از اجراي عمليات بيت المقدس و رمضان در سال 61 به سوالات آنها كه عمدتا معطوف به حضور و نقش آفريني نيروهاي بسيج در ناآرامي هاي اخير تهران بود، پاسخ گفت. به گزارش خبرگزاري فارس، سردار عبدالله عراقي در پاسخ به سوال دانشجويي كه پرسيد نقش سپاه در برخوردهاي پس از انتخابات رياست جمهوري چه بود، گفت: »سپاه پاسداران و بسيج براساس تعريف قانون اساسي، حافظ انقلاب اسلامي و دستاوردهاي آن هستند و هر كجا انقلاب تهديد شود، سپاه و بسيج براساس فرمان رهبري وارد صحنه مي شوند.« وي تاكيد كرد: ما با كسي تعارف نداريم و هر كس كه جلوي نظام بايستد با او برخورد مي كنيم. عراقي در ادامه به وارونه جلوه دادن حقايق در رسانه هاي خارجي پرداخت و گفت: با توجه به گسترش ماهواره ها، دشمن به راحتي اراده اش را در خانه هاي ما اعمال مي كند در حالي كه متاسفانه ميزان روشنگري رسانه هاي ما ناكارآمد و عمليات رواني دشمن قوي است.

شبکه لابی رژیم ایران و رهبری جنبش در آمریکا

نوشته: حسن داعی
روز شنبه 25 جولای، هزاران نفر در دهها شهر جهان برای همدردی با مردم ایران گرد هم آمدند. اما آنچه در آمریکا گذشت و تلاشی که از سوی لابی رژیم ملایان برای کنترل و هدایت این جنبش انجام گرفت، یکی از برگ های سیاه مبارزات ایرانیان در خارج از کشور است. در آغاز از خوانندگان درخواست میکنم که به این
ویدئوی کوتاه نگاه کنید.1 بابک طالبی، یکی از بنیانگذاران شورای نایاک، در حال رهبری تظاهرات واشنگتن است. نایاک، لابی رژیم ایران در آمریکاست.2 در این ویدئو، مشاهده میکنید که طالبی برای اخراج هموطنانی که با پرچم ایران حضور یافته اند دست به دامان پلیس می شود. تریتا پارسی، رئیس نایاک نیز در تظاهرات حضور دارد.این حادثه شرم آور یک نمونه مجزا و منحصر بفرد نیست. در لس آنجلس، علیرغم آنکه دهها هزار ایرانی مخالف حکومت و مخالف همین لابی زندگی میکنند، تظاهراتی در صحن دانشگاه انجام گرفت که گرداننده آن مازیار جبرانی بود. وی عضو هیئت مشاوران نایاک می باشد. صدالبته، اکثر شرکت کنندگان در این تظاهرات، هیچ شناختی از نایاک و رابطه جبرانی با آن نداشتند. در سانفراسیسکو نیز دوستان تریتا پارسی که در کمیته برگزاری تظاهرات حضور داشتند، تلاش زیادی کردند که وی جزو سخنرانان این گردهم آئی باشد. این امر با مخالفت دیگران روبرو شد و امکان پذیر نگردید. به اینهمه، بایستی حضور مکرر خود تریتا پارسی در برنامه های مختلف رادیوئی و تلویزیونی شبکه های مهم آمریکا را اضافه نمود.سازماندهی اکثر تظاهرات در آمریکا و برخی از کشورهای اروپا در اختیار گروهی بنام "اتحاد برای ایران" بود که مسئول اصلی آن هادی قائمی است.3 هادی قائمی خودش نیز یکی از اعضای هیئت مدیره شورای نایاک (به رهبری تریتا پارسی) بوده است. قائمی مدتی نیز برای سازمان "دیدبان حقوق بشر" کار میکرد. یکی از گردانندگان مهم این سازمان حقوق بشری، گری سیک بوده که از طرفداران کارکشته و پر و پا قرص نزدیکی به ملایان میباشد.4هادی قائمی در کادر برنامه های نایاک در سال 2004 به ایران رفت و با سازمان نیمه دولتی"همیاران" به همکاری پرداخت. همیاران که در ظاهر یک سازمان غیر دولتی است، توسط حسین ملک افضلی که بیش از 15 سال (منجمله در دوران احمدی نژاد) معاون وزیر و عضو کابینه دولت ملایان بود تأسیس شد. همکاری نایاک با همیاران به پیشنهاد و تصویب وزارت خارجه رژیم انجام گرفت. از سال 2002 تا 2006،نایاک مجموعا صدها هزار دلار از بودجه های کنگره آمریکا را دریافت نمود که عمدتا برای همکاری با سازمان همیاران در ایران منظور شده بود.5باید از قائمی پرسید که چگونه می توان در یک زمان، هم با سازمانی که ساخته و پرداخته دولت ایران است همکاری کرد و هم در مورد نقض حقوق بشر در ایران نیز گزارشی بیطرفانه و منصفانه منتشر نمود. از گذشته پر بار هادی قائمی میگذریم و به امروز میرسیم. وی، رئیس و گرداننده اصلی سازمان "کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران" است که در پایان سال 2007 براه افتاد. این سازمان در کمتر از یکسال نردبان ترقی را بالا رفت و به جایگاه امروزی خود یعنی یکی از گردانندگان تظاهرات در آمریکا رسید.6تأسیس کننده اصلی این سازمان حقوق بشری یک بنیاد هلندی بنام Foundation for Human Security in the Middle East میباشد که مسئول آن فرح کریمی است.7 فرح کریمی که ساکن هلند است، یکی از بنیانگذاران رادیو زمانه میباشد که با بودجه هلند بکار خود ادامه میدهد.8 کنترل جنبش در خارج از کشور ومحدود کردن آن در چهارچوب نظامهدف اصلی لابی رژیم کنترل جنبش در خارج از کشور و رهبری آن بگونه ای است که نه تنها هم سطح یا جلوتراز جنبش داخل کشور نباشد، بلکه با پائین آوردن سقف مطالبات، ترمزی برای جنبش گردد. در این نوشته کوتاه، با هم به بررسی اظهارات تریتا پارسی و دوستان وی می پردازیم تا با بخشی ازاین هدفها آشنا شویم. در گزارشات مفصل بعدی، این اهداف را بطور گسترده تر مورد بررسی قرار میدهیم.اولین هدف لابی رژیم، جا انداختن این دروغ است که مردم ایران خواهان تغییر رژیم نیستند و این حکومت بی ثبات و متزلزل نیست و از همین رو، بایستی کماکان سیاست مماشات و زد وبند با آخوندها را ادامه داد. بعنوان مثال، در گزارشی که چند ماه پیش توسط تریتا پارسی، هادی قائمی، گری سیک و عده ای از کار کشته گان سیاست مماشات با آخوندها برای اوباما نوشته شد، اولین مسئله ای که مورد اشاره قرار گرفت همین با ثباتی کل نظام بود:9" سوال: آیا رژیم ایران شکننده است و شرائط برای تغییر رژیم فراهم است؟پاسخ: در واقع می توان گفت که در ایران، هیچ حمایت جدی برای تغییرات خارج از قانون اساسی وجود ندارد. درست است که مردم ناراضی اند اما همین مردم بخوبی به یاد دارند که پس از انقلاب چه اوضاعی در ایران بود، یعنی بی قانونی، اعدام های دست جمعی و مهاجرت صدها هزار نفر و جنگ با عراق. مردم نتایج سیاست های آمریکا برای تغییر رژیم در عراق و افغانستان را دیده اند و اصلا دلشان نمی خواهد که این بلا بر سرشان بیاید."در همین رابطه، فرانسيس فوکوياما که استاد تریتا پارسی، مرشد و حامی وی در واشنگتن است به صحنه آمده و چند روز پیش در مقاله ایکه در وال استریت ژورنال نوشت تأیید میکند که مردم ایران نه خواهان تغییر رژیم اند و نه خواهان تغییر قانون اساسی:10 " مسلما ترجيح براين است که يک قانون اساسی براساس مدل دمکراسی غربی در ايران حاکم شود که در آن آزادی مذهبی ، دولتی سکولار و حق حاکميت مردم و نه حکومت خدا و دين ، به رسميت شناخته شود. اما براساس تمام شواهدی که وجود دارد چين تحولی در قانون اساسی ايران فعلا هدف معترضان نيست. اصلاح طلبان و ميرحسين موسوی طرفدار ادامه نظام جمهوری اسلامی هستند و خواست اصلی آنها تقويت عناصر دمکرايتک و جلوگيری از دخالت نهادهای انتصابی مثل شورای نگهبان و يا مراکز قدرت نظامی در روند انتخابات و احترام به مبانی قانونی است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران که در اولين سال های انقلاب تصویب شده، ظرفيت های لازم برای تبديل شدن به راهنمايی جهت استقرار حاکميت قانون و موازين دمکراتيک را داراست."جلوگیری از حمایت آمریکا از جنبش مردم ایرانهدف دیگر لابی رژیم، جلوگیری از حمایت آمریکا از جنبش مردمی در ایران است. بهمین منظور، سعی میکند که موضعگیری آمریکا در حد محکوم کردن خشونت ها باقی بماند و در مورد مسئله اصلی، یعنی جنگ این رژیم قرون وسطائی با مردم ایران موضعی نگیرد. تریتا پارسی و دوستان وی سعی میکنند تا جنبش داخل کشور را به یک "دعوای" انتخاباتی تقلیل دهند و از اوباما میخواهند که جانب هیچکدام از طرفین "دعوا" را نگیرد. "پارسی" در مقاله ایکه نوشته میگوید:11"محکوم کردن خشونت ها (از طرف اوباما) با حمایت از یکی از طرفهای این دعوای انتخاباتی فرق میکند. مردم ایران به اعضای نایاک گفته اند که مایل به این نیستند که آمریکا خودش را درگیر این نزاع کند. مردم میخواهند که آمریکا استفاده از خشونت توسط دولت را محکوم نماید."همانطور که ملاحظه میفرمائید، گویا آنچه در ایران اتفاق افتاده فقط یک نزاع انتخاباتی است که خود طرفهای دعوا تکلیف آنرا مشخص میکنند و احتیاجی به دخالت آمریکا یا دیگر دولت های جهان نیست. با نگاهی به یکی دیگر از موضعگیریهای نایاک میتوان منظور آنان را بخوبی باز شناخت. چند روز پس از آغاز قیام در ایران، عده ای از مهمترین نمایندگان کنگره، قطعنامه ای ارائه کردند که وحشیگری رژیم را محکوم کرده و به روشن ترین شکل به دفاع از حقوق مردم ایران بر میخاست. یکی از مسئولان نایاک با اظهار تأسف می نویسد: "این قطعنامه احتمالا با اکثریت قاطع به تصویب میرسد که متاسفانه در نقطه مقابل سیاست های کاخ سفید قرار میگرد. تاکنون، پرزیدنت اوباما خیلی احتیاط میکرد که در این دعوای انتخاباتی جانب هیچیک از طرفین دعوا را نگیرد." 11 همانطور که ملاحظه میشود، هدف لابی رژیم این است که سمپاتی و همدردی مقامات آمریکا در حد اظهار نظر محدود بماند و به هیچ نتیجه عملی منجر نگردد. یکی از شگردهای تبلیغاتی که همیشه مورد استفاده دوستان رژیم قرار میگیرد این است که اگر ایالات متحده از فرد یا جریانی در ایران حمایت کند به دولت بهانه ای برای سرکوب آنان میدهد. این استدلال به چند دلیل بی پایه و پوشالی است. اولا نمی توان بدلیل عکس العمل یک رژیم سفاک از حمایت از مردم سر باز زد. ثانیا مگر اتفاقات همین یک ماه نشان نداد که علیرغم مثلا بیطرفی اوباما، از همان روز اول، رژیم هر که را دستگیر کرد عامل آمریکا و انگلیس معرفی نمود؟ کار بجائی رسید که حسین شریعمتداری حتی رحیم مشائی یعنی معاون احمدی نژاد را نیز عامل آمریکا معرفی کرد.مهمتر از همه، اگر اسامی کسانی که این استدلال را در آمریکا همیشه تکرار میکنند روی یک کاغذ بنویسیم و فعالیت آنان در رابطه با رژیم آخوندی را نیز جلوی نام آنها بگذاریم، آنوقت بسادگی متوجه خواهیم شد که اصولا این استدلال توسط کسانی تبلیغ میشود که اتفاقا طرفدار سرسخت نزدیکی به ملایان اند و نگرانی اصلی این افراد این است که مبادا زد و بند های آشکار و پنهان با حکومت ایران متوقف گردد.معرفی اپوزیسیون تبعیدی و حمایت عملی آمریکا بعنوان دو تهدید اصلی جنبشیکی دیگر از راهکارهای تریتا پارسی و دوستان وی برای جلوگیری از حمایت آمریکا از جنبش مردم، همان داستان شناخته شده ای است که طی چهار سال گذشته به اجرا در آمده است. در این مدت، لابی رژیم با کمک گیری از گروههای ضد جنگ آمریکائی موفق شد تا تحت شعار جلوگیری از جنگ و با تمرکز حمله خود روی جرج بوش و سیاست های بظاهر خصمانه وی، افکار عمومی را نسبت به خطر احمدی نژاد و خامنه ای فریب دهد و با جلوگیری از اتخاذ سیاست های جدی بین المللی در مقابل رژیم موفق گردید که هم برای برنامه اتمی ملایان 4 سال وقت بخرد و هم به دست اندازی این حکومت در کشورهای منطقه کمک کند.اکنون، همان سناریو به کارگردانی تریتا پارسی و همان بازیگران ظاهرا صلح طلب با هدف عقیم کردن جنبش مردم ایران بار دیگر تکرار میشود. این بار گویا خطر اصلی که جنبش را تهدید میکند، اپوزیسیون تبعیدی و حامیان نئوکان آن در آمریکا است. به چند نمونه نگاه کنیم. حدود یکماه پیش، تریتا پارسی و همپالکی وی بنام رضا اصلان، با خوش خیالی، مقاله ای در نشریه فارین پالیسی نوشتند و خبر مرگ زود هنگام جنبش را به اطلاع مردم و مقامات آمریکا رساندند. به بخش های کوچکی ازاین مقاله نگاه میکنیم که بخوبی گویای اهداف مرحله ای لابی رژیم در آمریکاست. در این مقاله که عنوان آن "پایان آغاز" است، پارسی و اصلان روی سه نکته تأکید میکنند: مردم خواهان تغییر رژیم نیستند، جنبش داخل کشور رو به افول است و خطر واقعی که در کمین نشسته، مصادره جنبش توسط گروههای اپوزیسیون خارج از کشور است که اهدافشان با اهداف مردم در داخل کشور متفاوت است:13" قیام مردم ایران که پس ازانتخابات شروع شد، احتمالا در حال مرگ زودرس میباشد. دولت احمدی نژاد موفق شد تا یک حرکت مردمی گسترده را به اعتراضات پراکنده کوچک در اینطرف و آنطرف تبدیل کند. آنچه از این حرکت مردمی بجای مانده چیزی بدون رهبری و بدون سازماندهی است که خطر دزدیدن آن توسط گروههای خارج از کشوری نیز وجود دارد.در واقع، تظاهراتی که درایران پس از انتخابات به وقوع پیوست یک قیام دانشجویان و روشنفکران و یا قیام عناصر ضد رژیم از شمال شهر تهران نبوده است. در عوض، مردمیکه که به خیابانها ریختند بیشتر شامل کسانی بود که به رژیم وفادار بوده و منفعت شان نیز در این است که این رژیم پایدار بر سر جای خود باقی بماند.... گروههای اپوزیسیون خارج از کشوری که اهداف سیاسی شان با تظاهرکنندگان داخل کشور متفاوت است سعی میکنند تا خلا موجود در رهبری جنبش را پر کنند. (بسیاری از این گروهها از مردم خواسته بودند که در انتخابات شرکت نکنند) این فرصت طلبی باعث خشم اپوزیسیون در داخل کشور شده و این حرکت را سرقت جنبش میدانند." بقیه مقاله نیز به خطر سرقت جنبش توسط گروههای خارج از کشوری و حمایت نئوکان های آمریکا از آنها اختصاص یافته است. درحالیکه مدتهاست اوباما به کاخ سفید رفته، لابی رژیم هنوز روضه ضد نئوکان خود را ادامه میدهد. حمید دباشی یکی از گردانندگان اصلی اعتصاب غذا در نیویورک، در مصاحبه با بی بی سی نگرانی اصلی خود یعنی دزدیده شدن جنبش و حمایت آمریکا از این دزدان را بیان میکند:14"سوال: به اعتقاد شما اقدامات مهم بعدی که معترضین ایرانی لازم است در دستور کارشان قرار بدهند چیست؟ "تظاهرات داخلی و خارجی، تظاهرات خیابانی، نوشتن مقالات، باز کردن حوزه عمومی برای بحث آزاد و سازنده، بخصوص در خارج از ایران. ندادن فرصت به برخی فرصت طلبان که این آب را گل آلود فرض می کنند و می خواهند از آن ماهی بگیرند. این آب، گل آلود نیست. این آب، زلال و زیبا و شفاف وحیات بخش است. برای کسانی که در خارج از ایران هستند، وظایف خطیری است هست مثل:رسوایی سازمانهایی که از دولت آمریکا پول می گیرند که ظاهرا دموکراسی و حقوق بشر را در ایران ترویج دهند و در واقع، بدترین دشمنان حقوق بشر و دموکراسی در ایران هستند. همچنین ممانعت از تحریم اقتصادی ایران، چرا که ضررش مستقیما متوجه مردم ایران می شود. علاوه بر اینها، تلاش گسترده برای ممانعت از حمله نظامی به ایران که اولین قربانی اش این نهضت سبز است. خطر حمله نظامی اسراییل یا آمریکا به ایران، خطری جدی است و چنین حمله ای، مساوی سرکوب نهضت سبز و قتل و کشتار آزادی خواهان ایران است." همانطور که مشاهده میشود، نگرانی اصلی این افراد بیشتر سیاست های آمریکاست. این نگرانی را میتوان به روشنی در اعلامیه ای مشاهده نمود که سه تن از صلح طلبان آمریکائی در حمایت از اعتصاب غذای نیویورک نوشته اند. راس میر حکیمی (گرداننده اصلی تظاهرات سانفرانسیسکو) شان پن (هنرپیشه) و ریس الریک (نویسنده و روزنامه نگار چپ) در نامه ایکه نوشته اند، ضمن آنکه مخاطبین ایرانی خویش را نادان تصور کرده اند، بصورتی باورنکردنی همان مطالب بی پایه ای را تکرار میکنند که ساخته و پرداخته لابی رژیم ایران است. با خواندن بخش کوچکی از نوشته این سه نفر متوجه میشویم که نگرانی اصلی این افراد نه جنبش دموکراسی در ایران، بلکه "نیات شوم آمریکا" و "نقشه های امپریالیستی" کاخ سفید است:15"در سفری که در سال ۲۰۰۵ به ایران داشتیم ما (شان پن و ریس ارلیک) با بسیاری از ایرانیان کوچه و بازار مصاحبه کردیم. مردم با ما بسیار مهربان بودند اما مخالفت شدیدی با سیاستهای آمریکا بر علیه کشورشان داشتند. ما از مراسم نماز جمعه که در آن ده هزار نفر شعار "مرگ بر آمریکا" سر میدادند دیدار کردیم. بعد از نماز همان شعارگویان ما را برای نهار به خانههایشان دعوت کردند. این تضاد تا امروز که این کشور درگیر مهمترین تحول (و قیام) اجتماعی از زمان انقلاب ۱۹۷۹ است ادامه دارد. ایرانیها بر علیه سیستمی استبدادی برخاستهاند اما حاضر به دخالت دولت آمریکا نیستند."جلوگیری از حمایت عملی آمریکا از جنبش مردم ایرانشان پن و الریک، پس از این روضه ضد آمریکائی، به نکته اصلی پیام خود میرسند که گویا مردم ایران هیچ احتیاجی به کمک هیچ کس ندارند و باید در مقابل گرگ های آخوندی تنها بمانند:"پرزیدنت اوباما در برابر تصمیمات بسیار دشواری قرار دارد. او اگر با شدت بسیار بر علیه احمدی نژاد سخن گوید، متهم به دخالت در امور داخلی ایران میشود و اگر به اندازهی کافی اعتراض نکند، دست راستیهای آمریکائی او را متهم میکنند که در برابر احمدی نژاد کوتاه آمده است. واقعیت این است که آمریکا توانائی اندکی دارد که بتواند بر جنبش خودبرانگیخته و عظیمی که برای تغییر به راه افتاده تاثیر گذار باشد. و نباید هم (تاثیرگذار) باشد. در سال ۱۹۵۳ سازمان سیا دولت محمد مصدق را که به صورتی دمکراتیک به روی کار آمده بود سرنگون ساخت و شاه دیکتاتور را به قدرت بازگرداند. دولت بوش تلاش کرد که با در اختیار گذاشتن بودجه و مسلح کردن گروههای مخالف دولت تهران در میان اقلیتهای قومی، این دولت را سرنگون سازد.دولت آمریکا چه از نظر اخلاقی (انسانی) و چه از نظر سیاسی هیچ حقی ندارد که به ایرانیان بگوید چه باید بکنند. ایرانیها خود کاملاً قابلیت تصمیم گیری برای خود را دارند."آیا مردم ایران نگران امر و نهی آمریکا به خود هستند یا برعکس، انتظار دارند که هم آمریکا و هم دیگر دولت های جهان آزاد یکپارچه به حمایت از جنبش دموکراسی خواهی شان برخیزند؟ آیا تا کنون در هیچ کجای دنیا شنیده اید که تبعیدیان و مردم مترقی این کشورها از دولت های خارجی بخواهند که به یک ملت تحت ستم کمک نکنند؟ این نیز از معجزات آخوندی است. به همین ترتیب، حمید دباشی در مصاحبه خود هنگام اعتصاب غذا در نیویورک گفت: "ما به نمایندگی از طرف همه ایرانیان خارج از کشور در اینجا هستیم... مردم ایران از اوباما هیچ توقعی ندارند جز اینکه فقط ناظر این حرکت باشه. حرکت جنبش مدنی ایران به هیچ پولی احتیاج نداره، به هیچ دولتی احتیاج نداره."16معلوم نیست که کدام دسته از مردم به اطلاع حمید دباشی رسانده اند که مردم ایران به حمایت دولت های آزاد جهان احتیاجی ندارند؟ چه کسی به ایشان مأموریت داده تا از اوباما بخواهد که فقط نقش ناظر را بازی کند؟ این همان داستانی است که خود رژیم طی چهار سال گذشته با خرج میلیونها دلار جا انداخت. همان دروغی است که لیلا زند (برگزار کننده تورهای زیارتی به ایران برای صلح طلبان طرفدار رژیم) در یکی از تظاهرات ضد جنگ در آمریکا فریاد کشید:17« هم سنگران من در ایران میخواهند که همه در آمریکا صدایشان را بشنوند. آنها میگویند که ما باندازه کافی باهوش هستیم و میتوانیم تصمیم بگیریم. آنان فریاد میکشند، با صدای بلند و صریح میگویند که لطفا آینده ما و رویای ما را ویران نکیند. آنان فریاد میزنند: لطفا ما را حمایت نکنید.»البته دوستان لیلا زند یعنی لابی ملایان، سالهاست با خرج صدها و میلیونها دلار، در دالان های کنگره و سنا و کاخ سفید بدنبال این است که آمریکا هرچه بیشتر به رژیم آخوندی امتیاز بدهد و به گفته تریتا پارسی، خاورمیانه را نیز با ملایان تقسیم کند. ظاهرا، از نظر لابی رژیم، نرمش آمریکا در مقابل رژیم حاکم بر کشورمان و افزایش بسته های تشویقی به ملایان امری است پسندیده اما حمایت آمریکا از مردم ایران امری است مذموم که بایستی اکیدا از آن پرهیز شود.برخورداری از حمایت های مالی بنیادهای ریز و درشت چه در آمریکا و اروپا و همچنین بهره گیری از حمایت های سیاسی در آمریکا اگر برای اصلاح طلبان حکومتی باشد، امری است حلال اما اگر همین دولت ها و بنیادها بطور جدی به حمایت از جنبش مردم ایران برای آزادی برخیزند، حرام است و ناپسندیده. پایان بخش اولیادداشت ها:1. ویدئیوی تظاهرات واشنگتن http://www.youtube.com/watch?v=och26QdEEF8&feature=channel_page2. برای مطالعه در مورد شبکه لابی رژیم ایران در آمریکا به سایت http://www.iranianlobby.com/ بروید. مقاله اصلی در اینمورد را با کلیک روی این لینک مشاهده فرمائید http://www.iranianlobby.com/page1.php?id=7 3. اتحاد برای ایران http://united4iran.org/about4. گری سیک از اعضای مدیریت دیدبان حقوق بشر http://www.sipa.columbia.edu/academics/directory/ggs2-fac.html5. برای شناخت بیشتر از این موضوع، مقاله انگلیسی من را مطالعه فرمائید: http://english.iranianlobby.com/page1.php?id=16&bakhsh=ARTICLES 6. کمپین بین المللی برای حقوق بشر در ایران http://persian.iranhumanrights.org7. http://www.bridgingthegulf.org/menu-main/bridgingthegulf/boardmembers/8. فرح کریمی و رادیو زمانه http://en.wikipedia.org/wiki/Radio_Zamaneh موسسه Press Now و رادیو زمانه http://www.comminit.com/en/node/133950/2754 9. پروژه سیاست خارجی آمریکا http://americanforeignpolicy.org/files/experts_statement_on_iran.pdf 10. مقاله فرانسیس فوکویاما http://www.radiofarda.com/content/f3_fukuyama_Iran/1788032.html 11. http://www.niacouncil.org/index.php?option=com_content&task=view&id=1454&Itemid=212. http://niacblog.wordpress.com/2009/06/18/post-election-iran-as-it-develops/ " 13. مقاله تریتا پارسی و رضا اصلان http://www.foreignpolicy.com/articles/2009/06/26/the_end_of_the_beginning14. مصاحبه حمید دباشی، سایت بی بی سی http://www.mizanpress.com/index.php?option=com_content&view=article&id=3023:2009-07-19-06-35-18&catid=6:2009-04-01-10-24-33&Itemid=6615. نامه حمایت سه تن از صلح طلبان از اعتصاب غذای نیویورک http://news.iran-emrooz.net/index.php?/news1/18858/16. مصاحبه تلویزیونی حمید دباشی با بی بی سی http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090722_ir88_hunger_strike_ny.shtml 17. نوشته ای از لیلا زند http://forpeace.net/blog/leila-zand/oct-27-speech-enough http://www.iranianlobby.com/ ویدئو تجمع واشنگتن در لینک زیرhttp://iranbbb.org/47631.htm

ایرنا؛ اعتراف به عجز و ناتوانی رژیم در مهار بحران

ایرنا: عصر امروز (پنج شنبه) عده با شعارهاي تند سياسي ضمن برهم زدن نظم شهر ، آرامش و امنيت شهروندان را سلب کردند. تجمع کنندگان پس از مصلي به سوي ميدان ولي عصر و برخي نقاط ديگر شهر حرکت کرده و خيابانهاي شهر را ناآرام نموده و حتي به اموال عمومي و دولتي نيز خسارت هايي وارد کردند. ماموران نيروي انتظامي نيز سعي کردند با آرام کردن وضع، و رفع ترافيک و شلوغي ناشي از حرکت هاي غيرقانوني اين عده، به آرامي آنها را متفرق کنند. مجموعه گزارشهاي دريافتي خبرنگاران ايرنا از سطح شهر و بهشت زهرا حکايت از نارضايتي شديد و عصبانيت بيش از گذشته مردم و عابران از برهم زنندگان نظم تهران دارد. بنابراين گزارشات ،مردم با ابراز تعجب از عدم برخورد جدي با آشوبگران و برهم زنندگان نظم شهر، از انتظار عمومي جامعه براي برخورد با اغتشاشگران و افرادي که ايجاد ناهنجاري به کار هر روزشان تبديل شده سخن مي گفتند. مردم همچنين تاکيد داشتند که برخورد اصلي بايد با آمران و تحريک کنندگان اين آشوب ها صورت پذيرد و آنها هستند که بايد مورد محاکمه قرار گيرند و پاسخگو باشند. عصبانيت عامه مردم از شرايط امروز تهران پس از گذشت حدود پنجاه روز از انتخابات، در آستانه رسيدن به نقطه اوج خود است و آنان از تداوم بردباري مسئولين در برخورد با عوامل ناآرامي هاي اخير گله مندند و خواستار برخورد جدي با عوامل و تحريک کنندگان اين حوادث و جلوگيري از تکرار اتفاقاتي از اين دست هستند.

حکومت کمی مذهبی کمی سکولار!

جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
در جبهه ای که می گويند روياروی «سکولارها» و «معتقدان به حکومت مذهبی دموکرات» وجود دارد، هيچ «دشمن مشترکی» نايستاده است تا اين دو عليه آن با هم متحد شوند. دشمن سکولاريسم اعتقاد به حکومت مذهبی است و اين ترفند که به ترکيب «حکومت مذهبی» صفاتی همچون دموکراتيک و آزاديخواهانه بچسبانيم دردی را از سکولارهای ما دوا نمی کند. گروه های مختلف معتقد به «حکومت مذهبی»، با هر صفت که بخوانندش، همگی در يک اردوگاه و در برابر سکولارها قرار دارند، حتی اگر بين خودشان به هزار دسته و شاخه تقسيم شده باشند و با يکديگر بجنگند. سکولارها، با کنار آنان ايستادن، صرفاً تن به استفادهء ابزاری از خود می دهند.فکر می کنم که بالاخره وقت آن رسيده باشد که بکوشيم به اين پرسش پاسخ دهيم که «آيا می توانيم در کشورمان حکومتی سکولار اما اسلامی داشته باشيم؟» اگرچه اين پرسش، در غياب هر شرح و بسطی، بيشتر به شوخی می ماند تا طرح مسئله ای که پاسخ جدی بطلبد اما، به گمان من، ما همگی امروز، بيش از هر زمان ديگری در سی سالهء اخير، چه بخواهيم و چه نه، و چه به روی خود بياوريم و چه نياوريم، در گير اين پرسش ايم و هر حرکت و اظهار نظرمان نيز می تواند براحتی پاسخ ما به اين پرسش را افشا کند، حتی اگر نيت مان را، با هزار ترفند و استتار، پشت ديوار ده ها توجيه پنهان کرده باشيم. بگذاريد، اين هفته، من نيز پاسخ خود را به اين پرسش ارائه داده و دلايلم را نيز عرضه کنم و سپس بگويم که، با بر چشم داشتن چنين عينکی، حوادث و اشخاص مطرح اين روزها را چگونه می بينيم. در اين مورد اخير هم فقط به آوردن دو سه نمونه اکتفا کرده و بقيهء کار را به کسانی وا می نهم که يا چون من می انديشيده اند و يا دلايلی که در اينجا اقامه می کنم با حال و روزشان مناسبت دارد و آنها را می پذيرند. البته در هر دو مورد هم اصل خطابم با آن دوستانی است که خود را «سکولار» می دانند اما رفتارشان گاه نشان می دهد که در اخذ و کاربرد مفهوم سکولاريسم دچار تزلزل اند.اما، قبل از انجام اين مقصود، بايد اين نکتهء تدافعی را هم توضيح دهم که من نه مخالف «جنبش سبز» ام، نه قصد ايجاد اختلال در وحدتی را دارم که ديگران فکر می کنند می توان در ميان نيروهای مبارز اپوزيسيون بوجود آورد، و نه می خواهم که تخم يأس و نوميدی را در ميان خوانندگان مقالاتم، و بخصوص جوانان ايرانی، بويژه در داخل کشور، بپراکنم. برعکس، هدف من چيزی نيست جز ارائهء فکرهائی در راستای هرچه فشرده کردن نيروهای مبارز عليه حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان و، در عين حال، شرکت کردن در بحث گسترده ای که ميان مخالفان اين حکومت برای يافتن راهکارهای از ميان برداشتن نهادی جهنمی نابهنگام، و ضد بشر (بنا بر آن تعريفی که از بشر در اعلاميهء جهانی حقوق بشر می شود) در داخل و خارج ايران برقرار است.1. بنظر من اين يک نکتهء بديهی است که حکومت مبتنی بر مذهب (و البته ايدئولوژی) هيچ مابه ازاء ـ يا آلترناتيو ـ ی جز حکومت فارغ از مذهب (و البته ايدئولوژی) ندارد. يک «حکومت» نمی تواند کمی مذهبی و کمی سکولار باشد تا ما بتوانيم در اين «ملغمهء خيالی» در صد های اين دو عنصر را بالا و پائين بريم. اين در حالی است که «حاکمان» می توانند دارای باورهای مذهبی باشند يا نباشند، اشتباه گرفتن «حکومت» و «حاکم» سخت سوء تفاهم آفرين است. حکومت مذهبی و حکومت سکولار جمع اضدادند. يک حکومت مبتنی بر مذهب معين می خواهد همهء مذاهب و عقايد ديگر را، به زور چماق و سرنيزه و مسلسل، مقهور خود کند و، اگر امکانش پيش آمد، آنها را براندازد. حال آنکه حکومت سکولار می گويد وقتی هيچ مذهبی به داخل ماشين حکومت رخنه نکند آنگاه همهء مذاهب و عقايد فرصت آن را خواهند داشت تا مکاتب ايمانی خود را تبليغ و شرايع فردمدار خويش را تدريس کنند. بعبارت ديگر، مذاهب (و ايدئولوژی ها) مجموعه هائی يکه خواه، متجاوز، و فضول اند و بايد بوسيلهء يک «داور بی طرف» مجبور شوند که کاری به يکديگر نداشته باشند. کسی که معتقد به برقراری حکومت مذهبی است چاره ای ندارد که، حتی در توجيه خواست خود، به اين يکه خواهی و تجاوز و فضولی گری اعتراف و کند؛ چرا که اگر جز اين بود او نيازی نداشت که بکوشد تا مذهب (يا ايدئولوژی ی) خود را بقدرت برساند. معتقدان به يک مذهب و باور ايدئولوژيک از آن رو خواستار دست يابی به قدرت اند که می خواهند گوناگونی مذهبی و عقيدتی را براندازند. پس هم يکه خواهند، هم متجاوز و هم فضول، و به همين دليل قابليت جمع شدن با سکولاريسم را ندارند.2. البته اعتقاد به حکومت مذهبی يک اعتقاد تک شکلی و گوناگونی ناپذير نيست و اين نکته ای بديهی است که در ميان معتقدان به مذهبی شدن حکومت انواع و اقسام آدميان، باورها، تصورات و نظريه ها وجود دارند و، در نتيجه و علی القاعده، نمی توان همهء آنها را در رديف هم دانست و، با يک برچسب واحد، يکجا بسته بندی شان کرد. عده ای براستی معتقدند که با آوردن مذهب خويش به داخل حکومت خواهند توانست جامعه ای اخلاقی، منزه، و به دور از ناهنجاری های رايج اجتماعی بوجود آورند. پس، بحث کنونی بحث دربارهء وجود گوناگونی طبيعی عقايد و باورها نيست و، از آنجا که يک انسان سکولار در پی ميدان دادن به تنوع عقايد و باورها و خارج کردن جامعه از وضعيت تک صدائی و يکه خواهی است، هيچ سکولاری نمی تواند چشم بر واقعيت اين گوناگونی ی «واقعاً موجود» بسته و همهء معتقدان به امکان تزويج حکومت و مذهب (يا ايدئولوژی) را به يک چوب براند؛ و يا، با نگاه پر از شک و ترديد، هرگونه «ادعای دموکراسی و آزادی خواهی» در درون اردوگاه معتقدان به حکومت مذهبی را نوعی توطئه و مکر و حيله ببيند. اما، در همان حال، مبارزه برای رسيدن به حکومتی سکولار ربطی به تصديق وجود اين رنگارنگی عقيدتی ندارد و مبارزين اين راه بايد بدانند که همهء اجزاء اين طيف «مذهب ـ سياست»، در انديشهء سياسی خود دارای يک امر مشترک اند و آن برتری دادن مذهب خود بر ديگر مذاهب و عقايد و لامذهبی ها و دهری گری ها است. پس، يک سکولار اگرچه می خواهد جامعه ای بيافريند که همهء اين مذاهب و مکاتب در آن آزادانه عمل کنند اما ناچار است از رسيدن هريک از آنها به حاکميت جلوگيری کند. اينجا است که سکولاريسم حکم داور يک بازی فوتبال را پيدا می کند که از يکسو به همهء بازيکنان به يک صورت می نگرد و برايشان حقوقی مساوی قائل است و وجود دو تيم و دوازده عقيده و سليقه و روش بازی را درک می کند و به شکفتن آنها ميدان می دهد اما، در همان حال، مواظب است که يک بازيکن به حقوق تعين شدهء بازيکنان ديگر تجاوز نکند. سکولاريسم کارت های زرد و قرمر و سوت داوری خود را برای جلوگيری از چنين «تزاحم» ممکنی آماده می سازد.3. اينگونه است که سکولاريسم نمی تواند مخالف و يا متضاد با مذاهب باشد و بجای داوری در بين آنها بکوشد تا عقيده و نظری را که می پندارد «اصول سکولاريسم» نام دارد بر ديگران «تحميل» کند. در چنين وضعيتی (که ديده ام آن را «ديکتاتوری سکولاريستی» يا «سکولاريسم بنيادگرا» هم می خوانند) ما ديگر با سکولاريسم واقعی روياروی نيستيم؛ بلکه با مذهب يا ايدئولوژی جديدی روبروئيم که می کوشد خود را با ماسک سکولاريسم بر ذهنيت ما غالب کند. سکولاريسم يک مکتب نيست که اصولی داشته باشد، در بيشتر مواقع اين اهل «مذاهب سياسی» هستند که می کوشند پايمردی سکولارها بر روی اصول خود را با برچسب هائی همچون «ديکتاتوری سکولاريستی» يا «سکولاريسم بنيادگرا» امری نامعقول و افراط گرايانه جلوه دهند، بخصوص وقتی که خودشان بصور محيلانه ای که به آن خواهم پرداخت در مواضع عقيدتی ـ سياسی خود محکم و پابرجا می مانند.4. افسانهء ضد مذهب بودن سکولاريسم نيز بوسيلهء مشتاقان برقراری حکومت مذهبی جعل شده است. در عين حال، مدعيان سکولاريسمی که معتقد است بايد با کل مذهب مبارزه کرده و آن را ريشه کن ساخت نيز سکولاريست واقعی محسوب نمی شوند بلکه صاحب مکتبانی هستند که می خواهند به نام سکولاريسم به حکومت برسند و آنگاه، با استفاده از قدرت حکومتی، و بجای فراهم کردن موجبات آزادی عقايد، به سرکوب بخشی از عقايد که بنظر آنها «مجموعهء خرافات» است و مذهب نام دارد بپردازند. توجه کنيم که مبارزه با خرافات يک برنامهء سکولاريستی نبوده و کوششی فلسفی، علمی، آگاه سازانه است که نبايد آن را بصورت اعمال قدرت و تحميل عقيده درآورد. برانداختن خرافات و از بين بردن مذاهب، چه اين کارها نيک باشند و چه بد، اساساً موضوع و مطمح نظر سکولاريسم نيست و سکولارها ناگزيرند با اينگونه مبارزهء تحميل گرانه هم مخالفت کنند؛ حتی اگر خود متهم به جاده صاف کن اهل خرافات شوند. 5. از لحاظ نظری، يک واقعيت ديگر را هم بايد از نظر دور نداشت: راه بين «سکولاريسم» و «اعتقاد به ممکن بودن حکومت مذهبی دموکراتيک» راهی يک طرفه است. دليل اين امر هم روشن است. يک فرد مذهبی برای اينکه سکولار شود به تغيير مذهب و اعتقاد خود نياز ندارد و فقط کافی است به اين آگاهی ساده و مختصر نائل آيد که مذهب و عقيدهء او برای خود او مفيد است و دليلی وجود ندارد که او بکوشد، با دستيابی به ماشين قدرتمند حکومت، عقيدهء خود را بر ديگران تحميل کند. بخصوص که منطق هم حکم می کند که تبليغ جذاب عقايد تنها راه يارگيری در صحنهء اجتماع است، حال آنکه تحميل عقايد جز انزجار و روگردانی عمومی نتيجه ای ندارد. پس، يک آدم مذهبی، اگر دقيق فکر کند، قهراً در می يابد که برای گسترش مذهب مورد اعتقادش بايد در پی ايجاد جاذبه برای آن باشد، نه اينکه با توسل به زور برای آن دافعه ايجاد کند. پس هر آدم مذهبی يا باورمند به عقيده، بصورتی بالقوه، می تواند سکولار نيز باشد حال آنکه يک آدم سکولار نمی تواند خواهان برقراری حکومتی مذهبی باشد که سکولار هم هست. اين راه عقلاً و منطقاً بسته است و، بقول مولانا، اين چنين شيری خدا هم نافريد!6. در جبهه ای که می گويند روياروی «سکولارها» و «معتقدان به حکومت مذهبی دموکرات» وجود دارد، هيچ «دشمن مشترکی» نايستاده است تا اين دو عليه آن با هم متحد شوند. دشمن سکولاريسم اعتقاد به حکومت مذهبی است و اين ترفند که به ترکيب «حکومت مذهبی» صفاتی همچون دموکراتيک و آزاديخواهانه بچسبانيم نيز دردی را از سکولارهای ما دوا نمی کند. گروه های مختلف معتقد به «حکومت مذهبی»، با هر صفت که بخوانندش، همگی در يک اردوگاه و در برابر سکولارها قرار دارند، حتی اگر بين خودشان به هزار دسته و شاخه تقسيم شده باشند و با يکديگر بجنگند. 7. به همين دليل، خطرناک ترين اشتباه سکولارها آن است که بخواهند با يک جبههء مذهبی مخالف «حاکمان مذهبی وقت» بوحدت عمل برسند، به اين خيال که از اختلاف مابين دو جناح موافق حکومت مذهبی استفاده کرده و، با تقويت يکی، ديگری را از ميدان به در کنند. چنين سکولار ساده لوحی متوجه آن نيست که اختلاف های درون اردوگاهی اختلاف نظر در روش و تاکتيک است و الا، در سطح اعتقاد به «حکومت مذهبی»، بين آنها اختلافی وجود ندارد؛ و اگر جناح مخالف حاکمان مذهبی برای اتحاد عمل دست خود را به سوی سکولارها دراز کند قطعاً قصد دارد تا از آنها استفادهء ابزاری کرده و تا زمانی با آنها همراه باشد که فکر کند می تواند از ابزارها و امکانات سکولارها برای برانداختن حريف داخل اردوگاهی خود استفاده کند. اما اگر در اين کار توفيق يابد آنگاه خود نخستين کس خواهد بود که عليه سکولارها شمشير برکشد. سکولارها، با کنار آنان ايستادن، صرفاً تن به استفادهء ابزاری از خود می دهند.******مطالبی که گفته شد مرا مجهز به ديدگاهی می کند که بتوانم از پنجرهء آن به وضعيت کنونی جامعهء خودمان نگريسته و آنچه را در آن می گذرد به تحليل بکشانم (تحليلی که مدعی داشتن صلابت قانون وار نيست و فقط در حد يک نگاه منسجم می تواند قابل اعتناء و بررسی باشد). و از آنجا که نمی خواهم ايستاده در فاصله ای بزرگ و دور از خاک ميهنم در مورد توازن قوای داخل کشور اظهار نظر کنم، می کوشم تا با بررسی آنچه در خارج کشور می گذرد نشان دهم که چگونه می تواند از نکات فوق الذکر به يک راهنمای عملی برای کار سياسی در اين سوی آب ها دست يافت.بخصوص که پرداختن به اوضاع خارج کشور از آن رو نيز اهميت دارد که، لااقل از لحاظ امکان يا جرأت اعلام مواضع، اين کار در خارج کشور بسيار روشن تر از داخل ايران است و، در نتيجه، می توان با يقين بيشتری اظهار داشت که بخش عمدهء اردوگاه سکولارهای فعال ايرانی در خارج کشور حضور دارند. بی شک، در هر زمينه ای تعداد معتقدان به باورهای مختلف (و از جمله سکولاريسم) در داخل کشور بيشتر است اما، بعلت وجود حکومت سرکوبگر اسلامی، سکولارهای داخل کشور هنوز بصورت عنصری که آشکارا زير پرچم سکولاريسم فعاليت کنند چهره و صدای خود را مشخص نساخته اند.1. «جنبش سبز» ی که در جريانات مربوط به انتخابات اخير در ايران شکل گرفته مهمترين چالش را فراروی سکولارها قرار داده است، چرا که يافتن و تقويت عناصر و علامات سکولار در اين جريان کار آسانی نيست وقتی، به اقتضای شرايط حاکم بر کشور، همه چيز با زبان و فرهنگ و طعم و مزهء مذهبی مطرح می شود. شعارها با «يک يا حسين، تا ميرحسين» آغاز می شود، به «نصر و من الله و فتح قريب» می کشد و در «الله اکبر» شبانهء مردم تجلی می يابد. داشتن قرائت سکولاری از اين شعارها و علائم کار بسيار دشواری است. اما آيا اين دشواری بايد سکولارها را به پذيرش اين نکته رهنمون شود که جنبش ـ لااقل در شکل فعلی خود ـ جنبشی سکولار نيست؟ و، لذا، سکولارها بايد بصورتی تاکتيکی با شعائر و علامات مذهبی جنبش همراه شوند تا نه از قافله عقب بمانند و نه همهء ممکنات آينده را از دست بدهند؟ به گمان من پاسخ مثبت دادن به اين پرسش ها سرآغاز افتادن سکولارها به دامچالهء وسيله شدن است. اما درست به همين دليل هم هست که می بينيم آدم هائی که تا ديروز آشکارا معتقد به سکولاريسم بوده اند يکباره سبزپوش می شوند، پای صحبت های «سياسی ـ مذهبی» ی حجه الاسلام کديور (که من برای دانش مذهبی اش احترام قائلم) می نشينند و کف می زنند، فتواهای آيت الله منتظری و ديگر دينکاران مخالف حکومت خامنه ای را همچون ورق زر می برند، و اگر تا ديروز معتقد به پرچم شير و خورشيد نشان بوده اند امروز پرچم هاشان را بايگانی می کنند تا «همرنگ» جماعت شوند. اما، همچنانکه ديديم، احتجاج نظری منطقی (در حد درک من) می گويد که ما، با صرفنظر کردن از مواضع خويش و ايستادن زير پرچم معتقدان به حکومت مذهبی (دموکرات و غير آن فرقی نمی کند) در واقع به باورهای سکولار خود پشت کرده ايم؛ به اين خيال که می خواهيم ـ مثل اکثر مواقع ـ «بد» را در برابر «بدتر» علم کنيم؛ و غافليم از اينکه شايد حتی نتوانيم جای بد و بدتر را درست تشخيص دهيم. مگر در انقلاب 57 هم صحبت از آن نبود که «هرچه شود از اين بدتر که نخواهد شد؟» مگر جوهر انقلاب آن روز هم انتخاب بين بد و بدتر نبود؟ و مگر نه اينکه ما رژيم شاه را بدتر دانستيم و گرفتار مار غاشيه شديم؟ مگر نه اين است که برای هرگونه انتخابی بايد معيار و خط کش و ضابطه ای داشت؟ معيار گزينشی که يک سکولار بکار می برد چه می تواند باشد جز اينکه آيا آنکه مرا بوحدت دعوت می کند به جدائی حکومت از مذهب باور دارد يا نه؟2. به چند چهرهء مطرح اين روزها بنگريم. بگذاريد از خود آقای مهندس ميرحسين موسوی آغاز کنم که اگرچه در داخل کشور است اما در خارج کشور هم حضوری محوری دارد. آيا ايشان در لحظه ای از زندگی خود تمايلی به سکولاريسم داشته و يا معتقد بوده است که حکومت بايد از مذهب جدا باشد؟ آدم هائی که بفکر به شب رساندن روز خويش اند و غم بزرگشان غم نان و پرداخت هزينه های روزمره است ناگزيرند تا از منظر اين گرفتاری ها دست به گزينش بزنند. اما آيا يک فعال سياسی مدعی سکولاريسم، آن هم در تنعم خارج کشور، هم حق دارد چنين کند؟ آيا می توان سکولار بود و خيال کرد که در رکاب مهندس موسوی هم می توان به سکولاريسم رسيد؟ اين دختر خانم های دانشگاهی خارج کشور که با پيرهن آستين کوتاه و موهای افشان عکس مهندس موسوی را در دست می گيرند و برای تجديد انتخابات و رئيس جمهور شدن ايشان گلو پاره می کنند آيا تصوری هم از حکومت اسلامی مورد علاقهء آقای مهندس دارند؟ آيا می فهمند که چگونه عرت و شوکت و شرف اسلام ايشان ممکن است يکجا با ماتيکی که آنها بر لب هاشان می مالند متزلزل گردد و خواهران زينب مجبور شوند، برای «نهی از منکر» هم که شده، با دستمال زبر و خشن لب های آنان را خونين کنند؟ آيا می دانند که زنان کارمند ايران به دستور همين آقای مهندس موسوی مجبور شدند که بين ادامهء کار و حجاب اسلامی يکی را انتخاب کنند؟ آيا نمی بينند که حداکثر آزاديخواهی فمنيستی آقای مهندس در شمايل همسر ايشان متجلی می شود که اخيراً روسری رنگی را از پستوی خانه خارج کرده و کيف صنايع دستی رنگارنگ بافت قشقائی در دست می گيرند؟ اگر اين ظواهر، که در پی سی سال توسری خوردن به دست آمده، نوعی پيشرفت به سوی برقراری جامعه ای سکولار محسوب شود، آيا هيچ حساب کرده اند که چند سال ديگر بايد «کوشيد» تا به آن سر منزل مقصود رسيد؟ آيا فکر می کنند که چنان حکومتی حداقل به نوه های آنان برسد؟ توجه کنيد که من نه با موج مخالفم و نه با سبز شدن. بسيار زيبا و شکوهمند است که جنبش جوانان ايران سبز است و مواج. اما، از 22 خرداد به بعد اين موج سبز ديگر نمی تواند ربطی به آقای مهندس موسوی و رياست جمهوری سيادتی ايشان داشته باشد. آيا موج سبز با «تقلب کردن در انتخابات» مخالف است يا با «رياست جمهوری احمدی نژاد»؟ و اگر، با همين روند تقلب زدهء انتخابات اسلامی، موسوی برنده اعلام شده بود تکليف اين موج سبز با نفس تقلب چه می بود؟ بهمين دليل است که، از نظر من، زيبائی کار در آن است که، عليرغم غوغای هوچی های وابسته به کمپين آقای مهندس موسوی، و بطور کلی اصلاح طلبان حکومتی، روز بروز از تعداد عکس های مهندس موسوی و رفتارهای مذهبی با رنگ سبز کاسته می شود و عکس نداها و سهراب ها جانشين آن می گردد. سکولارهای خارج کشور بايد در اين ميدانی که برتری با آنها است، بعنوان کسانی که کارت های برنده را در دست دارند، عمل کنند و ميدان را برای معتقدان به محدود ساختن گزينش بين بد و بدتر ـ آن هم در قلمروی مقتضيات حکومت اسلامی ـ خالی نسازند. مگر بين بازی فوتبال در زمين خودی و زمين حريف فرقی نيست؟ چرا بازيکنان ورزش های ميدانی در زمين خودی کاراتر و پيروزمندانه تر عمل می کنند؟ مگر خارج کشور زمين سکولارها نيست؟ چرا بايد معتقدان به حکومت مذهبی ميداندار آن شوند و به همه امر و نهی کنند؟در عين حال، توجه کنيم که بنظر من، اکنون حتی پرچم شير و خورشيد هم (که من آن را نشانهء هويت باستانی ايرانيان می دانم و فکر می کنم هيچ ايرانی آگاهی به اين تن نخواهد داد که آن را فرو گذارد تا پرچمی از زير بوته درآمده را به دست گيرد) نشان سکولار بودن نيست ـ هرچند که قطعاً نشان مخالفت با حکومت ولايت فقيه هست. تنها زمانی که اعلام کنيم خواهان برافتادن «همه» ی انواع حکومت های مذهبی و ايدئولوژيک، و از جمله حکومت ولايت فقيه، هستيم است که در خواهيم يافت معتقدان به حکومت مذهبی چگونه، درست مثل جن از بسم الله، از ما رم کرده و دور خواهند شد.2. آقای اکبر گنجی نمونهء بارز انسان های هوشمند و خوشفکری است که با همهء ذکاوت و هوش نتوانسته اند دل به سکولاريسم بسپارند و در عمق و انتهای هرچه که می کنند و می گويند می توان اعتقاد شان به ممکن بودن حکومت مذهبی (البته دموکرات) را يافت. ايشان خود بر اين موضوع اشراف کامل دارند و آنچه از ايشان سر می زند چندان هم در سطح «ناخود اگاهی» حرکت نمی کند؛ چرا که ايشان در هر کجا که لازم آيد نسبت به شعارها و شعائر مبنی بر براندازی حکومت مذهبی در ايران از خود حساسيت نشان می دهد. اگر ايشان با تلويزيون های ايرانی خواستار سرنگونی حکومت اسلامی مصاحبه نمی کند، اگر کسی را که پرچم شير و خورشيد در دست دارد به جمع خود راه نمی دهد، اگر از مدعوين اش می خواهد که شعار سرنگونی ندهند اينها همه نشانهء آن است که نه تنها با مذهبی بودن حکومت مشکلی ندارد بلکه در آن حکومت مذهبی که دوست می دارد برقرار شود هنجارها همه اسلامی خواهد بود. 3. مخالفان سکولاريسم هر کجا که نياز افتد، آماده اند تا از سکولارها استفادهء ابزاری کنند. و همين «آمادگی» است که اين روزها از آقای اکبر گنجی هم يک «صياد ستاره ها» ی ديگر ساخته است. آيا آقای گنجی براستی اهميتی برای، بقول انقلابيون مذهبی، «مطرب های عهد سلطنت» قائل است؟ و يا آيا عمل هنرپيشگان زنی را که در برابر دوربين با همتای مرد خود به معاشقه پرداخته اند تأييد می کند؟ آيا در حکومت مذهبی، اما دموکراتيک!، ايشان ساختن فيلم هائی همچون آثاری که خانم آغداشلو در جوانی در آنها بازی کرده اند ممکن است ـ حتی اگر کارگردان آن آقای کيارستمی باشد؟ آيا گوگوش های آيندهء ايران در آن حکومت حق خواهند داشت همچون گوگوش ديروز که هيچ، گوگوش پا به سن گذاشتهء امروز حتی، بخوانند و برقصند؟ اگر به اين پرسش ها پاسخ مثبت دهيم آنگاه ديگر چه نيازی به «مذهبی» بودن حکومت خواهد بود که آقای گنجی اينگونه سرسختانه از آن دل نمی کند؟ چرا که در اين صورت «مذهبی بودن حکومت» قرار است در کجا کارائی پيدا کند، کارهائی را ممنوع سازد و کارهائی را مجاز بشمارد؟ اما، بنظر من، مشکل ما با آقای گنجی نيست. ايشان هم، درست مثل مهندس موسوی، هرگز نکوشيده تا با چراغ خاموش حرکت کند و همواره اعتقادات خود را شرافتمندانه مطرح ساخته است. مشکل ما، در واقع، با «هنرمندان و روشنفکران و انديشمندان ظاهراً سکولار» مان (که البته ممکن است همه شان ـ لااقل ته دل ـ مذهبی باشند يا نباشند) است که زير چادر آقای گنجی در برابر سازمان ملل متحد جمع می شوند. اما، صحت اين نکته که «خارج کشور اردوگاه اصلی سکولارها» است نيز با همين اعتصاب آقای گنجی محک خورده است. ايشان اگرچه ستارگان گوناگونی را «صيد کرده» و به نيويورک برده بود تا، به خيال خود، از آنها استفادهء ابزاری کند اما جمعيت تنک و اندک پيوستگان به آن حرکت نشان از آن داشت که مردم خارج کشور به گوگوش و شهره و ابی و توزيع همچون آيت الله هائی مرجع تقليد نگاه نمی کنند که مجبور باشند به فتوای آنها سر از زير چادر معتقدان به ممکن بودن حکومت مذهبی خوب در آورند. مردم با نپيوستن شان به آن جمع اضداد نشان دادند که اينها «ستارگان اوقات تفريح» شان هستند و وزن سياسی ندارند. اين تجربه يک بار ديگر به ما خاطر نشان ساخت که فعاليت سياسی با شرکت در فيلم و اجرای برنامه در مجالس عروسی و کاباره ها تفاوت دارد؛ منظورم برنامه هائی است که برای «ستارگان» فرق نکند که در آنها چه نقشی را بازی می کنند و يا در عروسی چه کسی می خوانند. اين تجربه آشکارا نشان داد که صرف اينکه يک خوانندهء سرشناس و يا يک هنرپيشه مشهور سوار هواپيما شود تا در نيويورک دست به تظاهرات بزند از او يک «ملينا مرکوری» ديگر نمی سازد. چرا که ملينا مرکوری نيز وزن سياسی خود را از هنرپيشگی و خوانندگی اش به دست نياورده و چنان شيرزن فرهيخته ای محسوب می شد که می توانست، فردای سقوط حکومت سرهنگ ها، مسئووليت وزارت فرهنگ و تاريخ يک کشور باستانی همچون يونان را بر عهده بگيرد، نه اينکه وقتی پشت يک ميکروفن سياسی قرار می گيرد نداند چه بگويد و، با اصرار بر اينکه من کاری جز خوانندگی بلد نيستم، متنی را که ديگری برايش تهيه کرده بخواند. (البته، باز هم گلی به جمال خانم گوگوش، که در برابر همان ميکروفن و در همان زمان که عمال برگذار کنندهء مراسم از ورود پرچم شير و خورشيد جلوگيری می کردند، از اين پرچم به گرمی و صميمانه ياد کرد و علاقه اش را بدان بيان داشت). نکته درس آموز ديگر خط سيری است که موجب می شود، مثلاً، تلويزيون آقای اميرقاسمی و چادر آقای اکبر گنجی در انتهای آن به هم پيوند بخورند و نشان دهند که هيچ عجيب نيست که وقتی يک هنرپيشهء سياسی (که سال ها مخالف حکومت اسلامی سخن گفته و برنامه گذاشته) در تلويزيون آقای اميرقاسمی ظاهر می شود، سپس سفری بی مخاطره به تهران می کند و طعم آثار و برنامه هايش هم يک شبه «دبی پسند» می شود، امروز هم بطور طبيعی به تلواسهء شتابزده اش برای چسباندن خود به موج سبز بيانجامد. آيا در اينهمه نوعی همگرائی و چسبندگی ماهوی وجود ندارد؟ شايد هم «هنرمند» ما خواسته با زرنگی خاص خود از اکبر گنجی استفادهء ابزاری کند، غافل از اينکه همهء در باغ سبزهائی که می بيند تنها به يک جا گشوده می شوند و آن استمرار حکومت نداشکن و سهراب کشی است که اکنون می خواهد خود را بزک کند و بر شانه های گوگوش و ابی بايستد تا در ظاهر حکومت اسلامی دموکراتيک به پژمراندن اميد جوانان وطن ادامه دهد.4. در جريانات اخير، يکی از ايرادات وارده به آقای خامنه ای آن است که ايشان مرتباً از همهء مردم خواسته که در انتخابات شرکت کنند. اما پس از انجام انتخابات، بی اعتنا به رأی مردم، آن کسی را از صندوق بيرون آورده که منفور ملت است. اما آيا اين نوع عمل کردن خاص آقای خامنه ای و دستگاه ولايت فقيه است؟ آيا نه اينکه آقای گنجی هم ابتدا از همهء ايرانيان مقيم آمريکا «دعوت عام» کرد تا در اعتصاب غذای سه روزهء ايشان در نيويورک (که، با داشتن وقت معين آغاز و انجام، خود پديدهء بی مانندی است و بيشتر به گرفتن رژيم غذائی شباهت دارد تا اعتصاب غذای سياسی) شرکت کنند؟ و آيا نه اينکه در «روز واقعه» معلوم شد که اين دعوت چندان هم عام نبوده و برای ورود به زير چادر ايشان شرايطی وجود دارد؛ از جمله اينکه نبايد پرچم ملی ايران را با خود داشت و شعار ضد حکومت اسلامی سر داد؟ آيا چگونه می شود اينگونه دعوت و پذيرائی را «عام» دانست و از آن بوی استفادهء ابزاری نشنيد؟ درست همان بوئی که معتقدان به بايکوت انواع انتخاباتی که در رژيم ولايت فقيه صورت می گيرد از آن می شنوند؟ يا، صريح تر بگويم، بوی همان «خدعه» ای که آقای خمينی در پاريس بکار برد و کارش را هم چنان ماهرانه انجام داد که ابوالحسن بنی صدر آيت الله زاده را نيز متحير ساخت؟5. بنظر من، اساساً، بر اساس دو دوتا چهارتائی ساده، هيچ «مذهبی ی سياسی کار» و هيچ «ايدئولوژی زدهء طالب قدرت» نمی تواند از ترفند استفادهء ابزاری استفاده نکند و، در راه رسيدن به مقصود خويش، که همانا برقراری حکومت مذهبی يا ايدئولوژيک است، از پسله کاری، پنهان سازی، ظاهر نمائی و خدعه ورزی خودداری نمايد. مذهب و ايدئولوژی، با اولويت دادن به «مصلحت»، کشندهء هرگونه اخلاق اند، حتی اگر کارگزاران شان خود اين نکته را در نيافته باشند. تنها در حوزهء سياسی آلوده به مذهب يا ايدئولوژی است که «هدف وسيله را توجيه می کند». سکولارها اگر اين صفات و مشخصات حريفان خود را نشناسند، تنها ارزش خود را ال حد يک نردبام، يا پلکان، يا «وسيلهء نقليه» پائين می آورند و خود به هيزم جهنمی تبديل می شوند که در آن منکران سکولاريسم ـ چه بخواهند و چه نه ـ جسم و جان اين همه جوانی و رعنائی را ه نام نامی عقيده و باور خود، می سوزانند. نویسنده:اسماعيل نوری
علاesmail@nooriala.com
http://www.NewSecularism.comآدرس با فيلترشکن:https://newsecul.ipower.com/index.htmآدرس فيلترشکن سايت نوری علا:

https://puyeshga.ipower.com/Esmail.htmبا ارسال اي ـ ميل خود به اين آدرس می توانيد مقالات نور علا را هر هفته مستقيماً دريافت کنيد:
NewSecularism@gmail.com