آزادی پرس
آقای احمدی نژاد ،یاران شما، شما را دکتر خطاب می کنند خود شما هم آنگونه که از شواهد پیداست اصرار دارید که خود را استاد دانشگاه معرفی کنید. از طرفی بسیار تلاش دارید خود را بچه آهنگر و آهنگر زاده معرفی کنید ،نمی دانم برای تداعی ذهن ایرانیان با کاوه آهنگر است یا برای تداعی ذهن جهانیان با موسیلینی! .
چرا که موسیلینی هم مانند شما فرزند آهنگر بود واتفاقاً اوهم صاحب رساله دکترا بود و اهل دانشگاه. حتی برترازشما شاگرد اندیشمند نامی ، پاره تو بود نمی دانم پاره تو را میشناسید یا نه؟ او یکی از بنیانگذاران فکری فاشیسم ایتالیا بود.
آقای احمدی نژاد آهنگر بودن یا فرزند آهنگر بودن ابتدا به ساکن نه حسن است نه عیب
فرق است میان آهنگر زاده ای که می شود کاوه آهنگر ،وآهنگر زاده ای که می شود موسیلینی.از این رهاورد احتمالاً باید فرق هم باشد میان باز کاوه آهنگر و محمود آهنگر زاده.چرا که کاوه آهنگر ضحاک ستیز بود ومحمود آهنگر دست بوس ضحاک .
آقای احمدی نژاد باز هم نمیدانم ،چرا اصرار دارید خود را آهنگر زاد ه و استاد دانشگاه معرفی کنید؟.اگر منظور شما اینست که در راستای تبلیغات پوپولیستی تان حرکت کرده باشید ،و ظاهراً ساده زیستی و ساده پوشی را تداعی کنید در شگفتم که چگونه می شود در دوران ریاست شما برشهرداری تهران میلیاردها تومان سهم ملی تهرانیان و در دوران ریاست جمهوریتان، میلیاردها دلار ذخیره ارزی کشور و سهم ملی ایرانیان به یک باره در کوره آهنگری شما ذوب شود،ریس جمهور محترم نظام جمهوری اسلامی ،شما گویا ایران را با کوره آهنگری پدر گرامیتان اشتباه گرفتید و آتشی را به جان خوان و مان ایرانی انداختید که تمام هستی کارگرومعلم و دانشجوو تاجر تولید کنند ودارا و نداررا ذوب کردید
بدم که خوب می دمی ،آقای رئیس جمهور
جدای از این اگر میل دارید با آهنگر نامیدن خود، خود را کاوه زمانه جلوه دهید ،که اصولا هیچ شباهت جسمی و فکری با این استوره ناب ایرانی در شما یافت نمی شود.خوب است که انسان پایش را به اندازه گلیمش دراز کند.شما آهنگر زاده، استاد دانشگاه، پاسدار، بسیجی شهردار رئیس جمهور، مومن ،مکتبی، رجائی زمانه ، وای .... فتبارک اللّه الاحسن الخالقین.
آقای احمدی نژاد در سفری که به کشور کفرآمریکا داشتید و درسخنرانی شما در سازمان ملل هاله ای از نور گرد سر مبارک را گرفت ، شنید ه ها حکایت از آن دارد از برکت این هاله همین بس که ٢٠ دقیقه تمام نه کفار نه مسلمین پلک نزدند و چشم بر لبان شما دوختند.
باز هم نمی دانم منظور شما از این هاله پردازی چه بود؟ و نمی دانم هم آیا شما فلسفه هاله گرد سر را می دانید یا نه؟ اصلاً تاریخچه ای از فلسفه هاله نورانی گرد سر را بریتان بازگو می کنم ،
رسم است که گرد سر پیامبران در شمایلی ترسیمی ،هاله ای از نور قرار می دهند، در آیین مسیح همواره حضرت عیسی را با هاله ای نورانی می بینیم ،بعد از اسلام هم در تفکر شیعی این باور راه یافت و گرد سر امام شیعی هم هاله ای از نور ترسیم می شود، هاله نور گویای برجستگی مقام معنوی انسانها و تمیز امام یا پیامبر با افراد عادی است. اما این ظاهر امر است ،قطعا این باور باید ریشه و خاستگاهی داشته باشد بله.
خواستگاه این هاله گرد سر را باید در آیین میترائیسم ایرانی و در ایران زمین جستجو کرد.
ما در شمایل های ترسیمی از زرتشت گرامی هم این هاله نورانی را می بینیم اما باز هم قدمت این هاله بسی دور تر از زمان زرتشت است و همانطور که گفتیم به آئین میترائیسم بر می گردد.
مهر یا میترا که نماد آن روشنی سپیده دمان هست،با فروغ و روشنائی تابناک خورشید در ارتباط است. و به طور خلاصه هاله ای که گرداگرد سر شخصیت های مذهبی هست یک باور ایرانی به ایزد مهر، که نماد آن فروغ سپید ه دمان است .در آیین میترا نخستین روز زمستان را زمان زایش مهر می دانستند که به آن خور روز یا روز خورشید می گویند،تقویم های میلادی که ادامه گاه شماری میترائی هست این روز را با کمی پس و پیش در میان گروه های مختلف مسیحی کریسمس یا تولد منسوب به مسیح می دانند که دقیقاً همان باور به زایش مهر هست که به نام زایش مسیح مشهور گشت. از این رو هاله و هاله نورانی گرد سر قدمتی بسیار کهن تر از سازمان ملل و سخنرانی شما دارد و خاستگاه آن را نه در آمریکا و سازمان ملل بلکه در همین ایران خودمان باید جستجو کرد.
شوربختانه،باز هم نمی دانم که منظور شما از این همه نماد گرائی چیست؟این پافشاری شما بر آهنگرزاده بودن یا تاکید بر هاله نور...!
با این روند پیشرفتی که شما در استوره گرایی و نماد گرائی دارید حدس ما این است که اگر در دوره بعد ،انشاءالله شما ریس جمهور شدید احتمالاً ادعای امامت خود را هم مطرح میکنید و از این بابت تکلیف همه ما از جمله ولی فقیه و همینطور انتظار فرج را هم یکسره می کنید .
تنها ترسم از این است که پیش از اقامه امامتتان ، احتمالاً شما هوس نکنید که کورش بزرگ یا رستم دستان بشوید، ،لطفاً تو را به خدا اگرهوس کردید رستم دستان شوید ،سهراب را نکشید. برای یک بار هم که شده بگذارید رسم سهراب کشی از این ملک رخت ببندند ، به راستی که نام آوران ایران چه غریبانه کپی چرکینشان به دست فریبکاران امروزی دستکاری می شود.
آقای احمدی نژاد شما از یک سو برای توجیه اعمال جنگ طلبانه تان به تاریخ و فرهنگ ایران چنگ می زنید و پز سیاسی تاریخ ٧٠٠٠ ساله ایران را در مجامع بین المللی می دهید ،اما از سویی دیگر قبله گاه ایرانیان یعنی آرامگاه کورش بزرگ را با لجاجت هر چه تمام به آب می بندید.این چه کشوری هست که میراث فرهنگی و ملی ٢٥٠٠ ساله اش اسیر کینه توزی شما میشود، اما تاریخ صلح دوستانه اش بازیچه رفتار سیاسی شما؟کدام را باور کنیم؟ پز تاریخ ٧٠٠٠ ساله مورد ادعای شما را باور کنیم یا حضور شما در کنفرانس شورای همکاری خلیج فارس در زیره نام جعلی خلیج ع ربی؟ آقای احمدی نژاد ایرانی بودن آسان اما ایرانی ماندن سخت است،در این ملک مردانی زیسته اند که دروغ را بدترین حادثه معنوی انسان ایرانی می دانند اما در قاموس شما دروغ گفتن نه یک حادثه بلکه یک رسم هر روزه است.
شما٤ سال پیش وعده نان را بر سر سفره ایرانی دادید ،نان که چه عرض کنم ،نان خشک سر سفره ایرانی را هم تبدیل به موشک و بمب گلوله کرده و به جیب حماس حزب الله کردید ،ایرانی روز به روز گرسنه تر شد و فلسطینی و لبنانی روز به روز از برکت حاتم بخشی شما سر زنده تر.
از کجا با شما سخن بگویم از دریای مازندران که قربانی حاتم بخشی شما به بیگانه شد ، از حراج سرمایه ملی ایرانیان به هند و چین بگویم؟ یا از دوستان جدیدمان، ونزوئلا و بولیوی و موریتانی و جزایر کومور؟آقای احمدی نژاد در کوره آهنگری شما آهن که سهل است نام و ناموس ایرانی هم ذوب می شود.
با این همه من آرزو می کنم که درانتخابات آینده ریاست جمهوری، شما پیروز میدان باشید.اگر آقای خاتمی ٨ سال تمام سرنوشت مبارزه ایران را به تاخیر انداخت اما شما با کارنامه ٤ساله تان چرخهای بی حرکت مبارزات مردمی را بیش از پیش به حرکت در آوردید وضعیت اسف بار اقتصاد ، اوضاء وخیم آزادیهای سیاسی و مدنی، نابودی چهره جهانی ایران ، و تاراج سرمایه های ملی ایرانیان و حاتم بخشی های بین المللی شما به ونزوئلا، حماس، بولیوی و حزب الله ملت ایران را بیش از پیش بیدار کرد .از این رو آرزوی قلبی من این است که شما همچنان به این روند ادامه بدهید چرا که سرنوشت کشورم به زودی رقم خواهد خورد .
چرا که موسیلینی هم مانند شما فرزند آهنگر بود واتفاقاً اوهم صاحب رساله دکترا بود و اهل دانشگاه. حتی برترازشما شاگرد اندیشمند نامی ، پاره تو بود نمی دانم پاره تو را میشناسید یا نه؟ او یکی از بنیانگذاران فکری فاشیسم ایتالیا بود.
آقای احمدی نژاد آهنگر بودن یا فرزند آهنگر بودن ابتدا به ساکن نه حسن است نه عیب
فرق است میان آهنگر زاده ای که می شود کاوه آهنگر ،وآهنگر زاده ای که می شود موسیلینی.از این رهاورد احتمالاً باید فرق هم باشد میان باز کاوه آهنگر و محمود آهنگر زاده.چرا که کاوه آهنگر ضحاک ستیز بود ومحمود آهنگر دست بوس ضحاک .
آقای احمدی نژاد باز هم نمیدانم ،چرا اصرار دارید خود را آهنگر زاد ه و استاد دانشگاه معرفی کنید؟.اگر منظور شما اینست که در راستای تبلیغات پوپولیستی تان حرکت کرده باشید ،و ظاهراً ساده زیستی و ساده پوشی را تداعی کنید در شگفتم که چگونه می شود در دوران ریاست شما برشهرداری تهران میلیاردها تومان سهم ملی تهرانیان و در دوران ریاست جمهوریتان، میلیاردها دلار ذخیره ارزی کشور و سهم ملی ایرانیان به یک باره در کوره آهنگری شما ذوب شود،ریس جمهور محترم نظام جمهوری اسلامی ،شما گویا ایران را با کوره آهنگری پدر گرامیتان اشتباه گرفتید و آتشی را به جان خوان و مان ایرانی انداختید که تمام هستی کارگرومعلم و دانشجوو تاجر تولید کنند ودارا و نداررا ذوب کردید
بدم که خوب می دمی ،آقای رئیس جمهور
جدای از این اگر میل دارید با آهنگر نامیدن خود، خود را کاوه زمانه جلوه دهید ،که اصولا هیچ شباهت جسمی و فکری با این استوره ناب ایرانی در شما یافت نمی شود.خوب است که انسان پایش را به اندازه گلیمش دراز کند.شما آهنگر زاده، استاد دانشگاه، پاسدار، بسیجی شهردار رئیس جمهور، مومن ،مکتبی، رجائی زمانه ، وای .... فتبارک اللّه الاحسن الخالقین.
آقای احمدی نژاد در سفری که به کشور کفرآمریکا داشتید و درسخنرانی شما در سازمان ملل هاله ای از نور گرد سر مبارک را گرفت ، شنید ه ها حکایت از آن دارد از برکت این هاله همین بس که ٢٠ دقیقه تمام نه کفار نه مسلمین پلک نزدند و چشم بر لبان شما دوختند.
باز هم نمی دانم منظور شما از این هاله پردازی چه بود؟ و نمی دانم هم آیا شما فلسفه هاله گرد سر را می دانید یا نه؟ اصلاً تاریخچه ای از فلسفه هاله نورانی گرد سر را بریتان بازگو می کنم ،
رسم است که گرد سر پیامبران در شمایلی ترسیمی ،هاله ای از نور قرار می دهند، در آیین مسیح همواره حضرت عیسی را با هاله ای نورانی می بینیم ،بعد از اسلام هم در تفکر شیعی این باور راه یافت و گرد سر امام شیعی هم هاله ای از نور ترسیم می شود، هاله نور گویای برجستگی مقام معنوی انسانها و تمیز امام یا پیامبر با افراد عادی است. اما این ظاهر امر است ،قطعا این باور باید ریشه و خاستگاهی داشته باشد بله.
خواستگاه این هاله گرد سر را باید در آیین میترائیسم ایرانی و در ایران زمین جستجو کرد.
ما در شمایل های ترسیمی از زرتشت گرامی هم این هاله نورانی را می بینیم اما باز هم قدمت این هاله بسی دور تر از زمان زرتشت است و همانطور که گفتیم به آئین میترائیسم بر می گردد.
مهر یا میترا که نماد آن روشنی سپیده دمان هست،با فروغ و روشنائی تابناک خورشید در ارتباط است. و به طور خلاصه هاله ای که گرداگرد سر شخصیت های مذهبی هست یک باور ایرانی به ایزد مهر، که نماد آن فروغ سپید ه دمان است .در آیین میترا نخستین روز زمستان را زمان زایش مهر می دانستند که به آن خور روز یا روز خورشید می گویند،تقویم های میلادی که ادامه گاه شماری میترائی هست این روز را با کمی پس و پیش در میان گروه های مختلف مسیحی کریسمس یا تولد منسوب به مسیح می دانند که دقیقاً همان باور به زایش مهر هست که به نام زایش مسیح مشهور گشت. از این رو هاله و هاله نورانی گرد سر قدمتی بسیار کهن تر از سازمان ملل و سخنرانی شما دارد و خاستگاه آن را نه در آمریکا و سازمان ملل بلکه در همین ایران خودمان باید جستجو کرد.
شوربختانه،باز هم نمی دانم که منظور شما از این همه نماد گرائی چیست؟این پافشاری شما بر آهنگرزاده بودن یا تاکید بر هاله نور...!
با این روند پیشرفتی که شما در استوره گرایی و نماد گرائی دارید حدس ما این است که اگر در دوره بعد ،انشاءالله شما ریس جمهور شدید احتمالاً ادعای امامت خود را هم مطرح میکنید و از این بابت تکلیف همه ما از جمله ولی فقیه و همینطور انتظار فرج را هم یکسره می کنید .
تنها ترسم از این است که پیش از اقامه امامتتان ، احتمالاً شما هوس نکنید که کورش بزرگ یا رستم دستان بشوید، ،لطفاً تو را به خدا اگرهوس کردید رستم دستان شوید ،سهراب را نکشید. برای یک بار هم که شده بگذارید رسم سهراب کشی از این ملک رخت ببندند ، به راستی که نام آوران ایران چه غریبانه کپی چرکینشان به دست فریبکاران امروزی دستکاری می شود.
آقای احمدی نژاد شما از یک سو برای توجیه اعمال جنگ طلبانه تان به تاریخ و فرهنگ ایران چنگ می زنید و پز سیاسی تاریخ ٧٠٠٠ ساله ایران را در مجامع بین المللی می دهید ،اما از سویی دیگر قبله گاه ایرانیان یعنی آرامگاه کورش بزرگ را با لجاجت هر چه تمام به آب می بندید.این چه کشوری هست که میراث فرهنگی و ملی ٢٥٠٠ ساله اش اسیر کینه توزی شما میشود، اما تاریخ صلح دوستانه اش بازیچه رفتار سیاسی شما؟کدام را باور کنیم؟ پز تاریخ ٧٠٠٠ ساله مورد ادعای شما را باور کنیم یا حضور شما در کنفرانس شورای همکاری خلیج فارس در زیره نام جعلی خلیج ع ربی؟ آقای احمدی نژاد ایرانی بودن آسان اما ایرانی ماندن سخت است،در این ملک مردانی زیسته اند که دروغ را بدترین حادثه معنوی انسان ایرانی می دانند اما در قاموس شما دروغ گفتن نه یک حادثه بلکه یک رسم هر روزه است.
شما٤ سال پیش وعده نان را بر سر سفره ایرانی دادید ،نان که چه عرض کنم ،نان خشک سر سفره ایرانی را هم تبدیل به موشک و بمب گلوله کرده و به جیب حماس حزب الله کردید ،ایرانی روز به روز گرسنه تر شد و فلسطینی و لبنانی روز به روز از برکت حاتم بخشی شما سر زنده تر.
از کجا با شما سخن بگویم از دریای مازندران که قربانی حاتم بخشی شما به بیگانه شد ، از حراج سرمایه ملی ایرانیان به هند و چین بگویم؟ یا از دوستان جدیدمان، ونزوئلا و بولیوی و موریتانی و جزایر کومور؟آقای احمدی نژاد در کوره آهنگری شما آهن که سهل است نام و ناموس ایرانی هم ذوب می شود.
با این همه من آرزو می کنم که درانتخابات آینده ریاست جمهوری، شما پیروز میدان باشید.اگر آقای خاتمی ٨ سال تمام سرنوشت مبارزه ایران را به تاخیر انداخت اما شما با کارنامه ٤ساله تان چرخهای بی حرکت مبارزات مردمی را بیش از پیش به حرکت در آوردید وضعیت اسف بار اقتصاد ، اوضاء وخیم آزادیهای سیاسی و مدنی، نابودی چهره جهانی ایران ، و تاراج سرمایه های ملی ایرانیان و حاتم بخشی های بین المللی شما به ونزوئلا، حماس، بولیوی و حزب الله ملت ایران را بیش از پیش بیدار کرد .از این رو آرزوی قلبی من این است که شما همچنان به این روند ادامه بدهید چرا که سرنوشت کشورم به زودی رقم خواهد خورد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر