ایران ب ب ب
هشدار عبدالرحمن الراشد نويسنده مشهور عرب:"آهاى عربهاى ايران پرست، ايران دگرگون شده است"عبدالرحمن الراشد نويسنده و روزنامه نگار نامدار عرب و مدير تلويزيون العربيه در يكى از مقالات اخير خويش در "الشرق الاوسط" چاپ لندن با نگاهى به حوادث جارى ايران به "حزب الله لبنان"، "حماس" و امثال آنان هشدار داده است. او در اين مقاله تحت عنوان "آهاى عربهاى ايران پرست، ايران دگرگون شده است" مى نويسد: "دفاع بى چون و چرا و مبالغه آميزى كه بعضى ها در جهان عرب از احمدى نژاد مى كنند و چشمان خود را بر حقايق موجود در ايران بسته، گزارش هاى تظاهرات انبوه جمعيت را در ايران تكذيب مى نمايند، حاكى از آن است كه عربهاى طرفدار ايران در اردوگاههاى حزب الله، حماس و امثالهم نگران آنند كه بتهاى ذهنى شان شكسته شود. طبيعى است كه آنان دچار ترس و وحشت باشند زيرا ايران تندرو، زير ساخت شخصيت و هويت آنها را تشكيل مى دهد و تحولى كه در نظام كنونى ايران در حال شكل گيرى است، درجه ى تأثير پذيرى آنان را دو چندان مى كند". وى مى افزايد: "در عرصه ى رسانه اى جهان عرب، مدافعان ايران مذبوحانه گوى سبقت را از يكديگر در اين جهت مى ربايند كه از ايرانى كه مى شناسند يا مى خواهند، دفاع كنند. چنين افرادى تظاهرات چند هزار نفرى مردم ايران را كه بر صفحات تلويزيونهاى عالم مشاهده مى كنند، ناديده مى گيرند و حتى فراموش مى كنند كه رهبرى اين تظاهرات را چره هاى بارزى از خود نظام جمهورى اسلامى برعهده دارد". عبدالرحمن الراشد اظهار مى دارد: "چنين عربهايى اصرار مى ورزند كه اينها همه دروغ و توطئه است. آنان مى گويند كه اين تصاوير مونتاژ شده است و بر همين مبنا تجزيه و تحليل ارائه مى دهند. اما واقعيت آن است كه مونتاژ و دروغ بيشتر به كسانى برمى گردد كه اين مفسران ما از آنان دفاع مى كنند. اينان يا آنچنان از خود بيگانه شده اند و خود را در صفى مى بينند كه واقعيات امروز ايران را انكار مى كند، و يا آن كه واقعيت را مى دانند اما مى خواهند براى مخاطبان عرب خويش و به ويژه طرفدارن شوكه شده ى خويش تصوير ديگرى را ترسيم كنند". سپس مى افزايد: "هواداران حزب الله- طبعاً منظورم سردمداران و نظريه پردازان آن نيست- تا همين يكى دو روز گذشته گمان مى كردند نظام ايران يكپارچه است و رهبران انقلابى اش در همه چيز متفق القول اند. ليكن ناگهان با انبوه اتهاماتى مواجه مى شوند كه طرفهاى سياسى در ايران حواله ى همديگر مى كنند، آن هم اتهاماتى از قبيل خيانت، مزدورى و فساد مالى. اينان همچنين مى بينند كه عصيانى گسترده از ميان مردم ايران سر بر آورده است". اين نويسنده خاطر نشان مى كند: "ماشين تبليغاتى جانبداران ايران در جهان عرب سخت در اشتباه است كه بر چشم مردمان عرب چشمبند مى زنند و گوش آنان را با فريادهاى انكار و تكذيب كر مى كنند. ما مى دانيم كه در درون صفوف هواداران نيروهاى ايران پرست در جهان عرب، هم اكنون كم نيستند افرادى كه براى ديدن و شنيدن وقايع ايران آن گونه كه هست به رسانه هايى به جز رسانه هاى اين نيروها روى مى آورند. منابع هميشگى قبلى آنان كه غرق در تحزب اند و تنها به تهييج و بسيج افكار و افراد مى پردازند، ديگر كارساز نيست. زيرا انبوه تصاوير، اظهارات و اطلاع رسانى ها واقعيات ديگرى را بازگو مى كنند. اينك هواداران احزاب فوق الذكر، حقيقت را در رسانه هاى ديگرى جستجو مى كنند و مى خواهند بدانند چرا پس از اعلام نتايج انتخابات 12 ژوئن معترضان به اين نتايج به خيابانها ريخته اند و به خانه ها برنمى گردند".او سپس مى نويسد: "چه احمدى نژاد بماند- كه احتمالش بيشتر است- و چه نماند، چه جنبش معترضان سركوب شود و چه ادامه يابد، ايران عملاً دگرگون شده است و در آينده نيز دگرگونتر خواهد شد. اين بدان معنا است كه ايران پرستان در جهان عرب اگر مى خواهند آينده اى در جهان عرب داشته باشند و اردوگاههايشان باقى بماند، بايد بيش از سخن گفتن از اوضاع ايران، كمى بيانديشند". عبدالرحمن الراشد ابراز عقيده مى كند: "به يقين رويدادهاى آتى ايران، مبهم و ناشناخته است ليكن ايران ديروز، با پيامدهاى حوادث روزهاى اخير هرچه كه باشد، به حال خود نخواهد ماند. ايران يك كاسه، با حاكميت و طرح و نظام يكدست ديگر تمام شده است. اكنون ديگر تندروان حتى اگر نظام فعلى خود را حفظ كنند، نخواهند توانست رقيب بزرگ درونى خويش را ناديده بگيرند. اين رقيب با برنامه هاى آنها و از جمله سياستهاى خارجى آنان مخالفت مى كند. مخالفان، سياست احمدى نژاد را در همه چيز و از جمله در بحث هولوكاست به باد انتقاد گرفتند. شيخ مهدى كروبى در مناظره اش با احمدى نژاد در تلويزيون رسمى ايران، ضمن حمله به اين انديشه، اين سوال را مطرح كرد كه چه سودى از وارد شدن به بحثى كهنه شده داشته ايم كه با آن منافع ملى ايران را تهديد كنيم؟ ايرانيان اكنون بى باكانه از اين كه دارائيهاى كشورشان براى برنامه هاى حزب الله لبنان هزينه مى گردد و يا به حماس داده مى شود تا در نبرد با جنبش فتح به كار گرفته شود و يا اين كه به حوثى ها در يمن و امثال آنها بذل و بخشش مى گردد، ابراز ناخشنودى مى كنند". وى در پايان مى نويسد: "شايد مخالفت ايرانيان در اين زمينه ها جنبه ى صرفاً سياسى نداشته بلكه ناشى از فشار هزينه هاى زندگى بر گرده ى شهروند ايرانى باشد. ولى به هر حال چه موسوى بر كرسى رياست جمهورى بنشيند و چه احمدى نژاد، شهروند ايرانى ديگر نمى تواند بپذيرد كه كسى نان شبش را براى تحقق آرمانهاى تعدادى از سردمداران تقسيم كند".العربیه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر