نسب آنلاین،وب نوشت های یک روزنامه نگار
آدرس وبلاگم را در اینترنت اکسپلورر اشتباه وارد نکرده بودم اما بلاگفا چنین پیغامی داد:« ممکن است آدرس وبلاگ را اشتباه وارد کرده باشید و یا وبلاگ حذف شده باشد.»
به آدرس خیره شدم و دقت کردم.برای اطمینان بیشتر دوباره تایپ کردم اما باز همان پیغام قبلی آمد.این بار تلاش کردم به مدیریت وبلاگ وارد شوم اما پیغام این بار دو پهلو نبود:« وبلاگ شما به دلایلی چون عدم رعایت قوانین سایت غیرفعال شده است.»
آقای «علیرضاشیرازی» کار خودش را کرده بود،مدیر جوان بلاگفا را می گویم.روز سه شنبه 30 تیر با یک کلیک،نوشته های چندین ساله مرا نابود کرد و وبلاگ«نسب آنلاین» را هم از از صفحه روزگار بلاگفا به نیستی فرستاد.شاید مدیر بلاگفا به توصیه دیگران این وبلاگ را حذف کرده باشد اما فرقی نمی کند.
زمانی که به یک سرویس خدمات وبلاگ نویسی اعتماد می کنی،مانند آن است که می خواهی دفترچه شخصی ات را نزد او به امانت بسپاری.این دفترچه را حتما دوست داری و هر روز آن را ورق می زنی.نوشته های گذشته ات را مرور می کنی و برگ تازه ای هم بر آن می افزایی.این دفترچه شخصی را اما دوستانت و شاید هم منتقدانت مرور می کنند و بر کنار آن حاشیه ای می نویسند.همه این ها این دفترچه اینترنتی را جذاب می کند.
اما اگر یکی پیدا شود و این دفترچه خاطره انگیزت را بسوزاند،چه احساسی خواهی داشت؟حالا من همین احساس را دارم.آقای شیرازی،مدیر بلاگفا به بهانه رعایت نکردن قوانین سایت،وبلاگ شخصی ام را نابود کرده است.احساس بدی دارم،هم نسبت به مدیران بلاگفا و هم نسبت به سرویس دهندگان ایرانی وبلاگ نویسی.
کسی که نمی تواند امانت دار خوبی باشد چرا فراخوان پذیرش امانت می دهد و در آن خیانت می کند؟من به بلاگفا اعتماد کردم و نوشته هایم را در آن گذاشتم اما حالا می فهمم که اشتباه کرده ام.اشتباه کرده ام زیرا به یک سرویس مدیریت وبلاگ در داخل ایران اعتماد کردم.البته پیش تر از زمانی که به بلاگفا بیایم.25 آبان سال 1382 اولین روز وبلاگ نویسی را در «پرشین بلاگ» آغاز کردم.بعد از چند سال آنجا توسط مدیران این سایت مسدود شد و به فیلتر هم گرفتار آمد.سپس به «بلاگ اسکای» رفتم.آنجا را هم فیلتر کردند.آن روزها بلاگفا سر و صدایی راه انداخته بود و برای خودش جایی باز کرده بود.نسب آنلاین را در بلاگفا ساختم.اما 30 تیر 1388 نتیجه اعتماد،همان شد که گفتم.با این حال «زمستون تمومه میشه و روسیاهی اش میمونه برای بلاگفا و آقای شیرازی».
این بار اما من یک روز پیش از آنکه بلاگفا وبلاگم را به هوا بفرستد به «بلاگ اسپات» اسباب کشی کرده بودم و بنا داشتم دفترچه شخصی ام را از بلاگفا به بلاگ اسپات منتقل کنم.دوشنبه 29 تیر آخرین پست را در وبلاگی که در بلاگفا داشتم،گذاشتم و رفتم.نوشتم:«به دلیل سرویس دهی نامناسب بلاگفا و مشکلات امنیتی این سرویس،به بلاگ اسپات اسباب کشی می کنم.»این پست تنها 24 ساعت دوام آورد و هیچگاه طلوع 31 تیر را ندید.اما من دفترچه ام را از آقای شیرازی می خواهم.نوشته هایم را باید پس بدهد.
حالا اما در «بلاگ اسپات» احساس امنیت می کنم.شاید روزی به تیغ فیلتر گرفتار شود اما می دانم مدیران این سرویس وبلاگ نویسی، هرگز خیانت نمی کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر